175
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

آيا به راستی چنين است؟

مي‌دانيم که بیش از یک ونيم سده پيش از او آنگاه که کلينی اجماع اصحاب را بر روایت یک حدیث _ که البته با معنای اصولی اجماع تفاوت‌های مهمی دارد و مستقل از آن است _ به همراه عرضه بر قرآن و مخالفت با سنّيان چونان محکی برای بازشناسی روايت‌های متعارض۱ پيش چشم می‌نهاد۲ بر آن بود که با اين سه محک تنها می‌توان تعارض اندکی از روايت‌های متعارض را حل کرد و یک دسته را بر دسته دیگر ترجیح داد.‌۳ بدين سان پذيرفتنی نمی‌نمايد که درميان شيعیان يا دست کم دانشيان حديث و فقه بر سر صدها موضوع فقهی اجماع _ آن هم به معنای مصطلح آن در دانش اصول که در میان دانشوران اصولی سده پنجم۴ شناخته شده بود _ درگرفته باشد. به خصوص که تحقق اجماع اصولی بسیار دشوار‌تر از آن مفهوم از اجماع است که مد نظر کلینی بود و در مقبوله عمر بن حنظله نیز بدان اشاره شده بود چه در برابر روایت مجمع علیه مطرح در آن مقبوله روایت شاذّ و نادر قرار داشت که آن هم بوسیله برخی راویان شیعه روایت می‌شد۵ پس این معنا از اجماع حتی لزوماً به معنای آن

1.. که کدام حجت است و کدام نه؟

2.. الکافی، ج۱، ص۸ _ ۹: «... وقوله علیه السلام ”خذوا بالمجمع عليه، فإن المجمع عليه لا ريب فيه“».

3.. الکافی، ج۱، ص۹ مقدمۀ کتاب: «و نحن لا نعرف من جمیع ذلک إلا أقلّه».

4.. التذکرة، شیخ مفيد ص۴۵؛ رسائل الشريف المرتضى، ج‏۱، ص: ۱۱، ص۱۴ _ ۱۵: «... فالإجماع الموثوق به فی الفرقۀ المحقة، هو إجماع الخاصة دون‏ العامة، و العلماء دون الجهال... و إذا کانت أقوال العلماء فی کل مذهب مضبوطة، و الإمام لا يکون إلا سيّد العلماء و أوحدهم، فلا بد من دخوله فی جملتهم، و القطع على أن قوله کقولهم»؛ الذریعة، همو، ج۲، ص۶۰۴ _ ۶۰۵.؛ عدة الاصول، شیخ طوسی، ج۲، ص۶۰۲. ولی چنان‌که آیت الله بروجردی نیز گفته‌اند این نوع تصویر از اجماع تنها یک فرض است و تحقق چنین فرضی _ آن هم در این حجم از مسائل فقه که سیّد در آنها به اجماع تمسک کرده است _ بسیار اندک است. (نهایة الاصول، ص۵۳۰)

5.. الکافی، ج۱، ص۶۸: «... فَقَالَ يُنْظَرُ إِلَى مَا کانَ مِنْ رِوَايَتِهِمْ عَنَّا فِی ذَلِک الَّذِی حَکمَا بِهِ الْمُجْمَعُ عَلَيْهِ مِنْ أَصْحَابِک فَيُؤْخَذُ بِهِ مِنْ حُکمِنَا وَ يُتْرَک الشَّاذُّ الَّذِی لَيْسَ بِمَشْهُورٍ عِنْدَ أَصْحَابِک فَإِنَّ الْمُجْمَعَ عَلَيْهِ لَا رَيْبَ فِيه‏».


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
174

تعالی فی کتبهم ما له ظواهر مستحیلة أو باطلة‌».۱ وی در نگاشته‌های خود بارها بر محدثان روزگار خرده می‌گیرد که چرا نقل را بی‌نقد می‌پذيرفتند‌۲ و در همین راستا بر لزوم نقد حدیث و عرضه آن بر عقل و سپس بر ادله قطعی همچون قرآن تاکید می‌کند۳ .۴

بر پايه آنچه گذشت اگر پرسش آن باشد که آيا سيّد در گستره فقه، روايت‌های ضعيف را می‌پذيرفت پاسخ جز اين نخواهد بودکه: اساساً سيّد عمل به خبر واحد را در فقه روا نمی‌دانست تا به روايت‌های راويان ضعيف چه رسد‌.

دوم: سیّد مرتضی و تمسک به «اجماع»

با همه آنچه گذشت گوشزد یک نکته را در اينجا بايسته می‌دانم. چنانکه از نگاشته‌های سيّد پيداست وی در بسيار جا برای استوارسازی حکمی شرعی به اجماع شيعیان چنگ زده است.۵ ولی آيا براستی در بسياری از احکام شرعی در میان شيعیان چنان همداستانی است که ما را دل آسوده کند که: ديدگاه امام معصوم علیه السلام نيز همان است؟

پژوهنده آنگاه نسبت به چند و چون سخن سيّد به ترديدی بس بیشتر می‌افتد که می‌نگرد سيّد برای روایی بسياری از احکامی که استنباط می‌کرد به اجماع چنگ می‌زد.

آنگاه که الانتصار سيّد را می‌گشاییم و بدان درمی‌نگریم پياپی چنين شيوه را می‌بینیم که برای ده‌ها و شايد صدها بار سيّد احکام فقهی را به اجماع دانشوران شيعی مستند کرده است.

1.. همان ج۱، ص۴۱۰. نیز ر. ک: ج۲، ص۳۰ دربارۀ روايتی که شيخ صدوق رحمه الله گزارش کرده است: «أمّا هذا الخبر فکأنّه موضوع».

2.. برای نمونه نک به همان ۲/۱۸: «و ما لأصحاب الحديث الذين لم يعرفوا الحق فی الأصول و لا اعتقدوها بحجة و لا نظر _ بل هم مقلّدون فيها _ و الکلام فی هذه المسائل».

3.. همان، ج۱ ص۴۱۰.

4.. پبشتر نیز دربارۀ دیدگاه سیّد نسبت به کتاب‌های طیف محدثان و اندیشه‌های آنان به گستردگی سخن گفتیم.

5.. سيّد اجماع را راهی برای رسيّدن به بسياری از احکام شرعی می‌دانست: «إذا کان طريق معظم الأحکام الشرعية إجماع علماء الفرقة المحقة». رسائل الشریف المرتضی، ج۲، ص۳۶۶.

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 76949
صفحه از 315
پرینت  ارسال به