برای نمونه وی از حفص بن غياث،۱ غياث بن کلوب۲ و سکونی،۳ دهها روايت در موضوعهای واجب و حرام روايت کرده است.
شيخ به روايتهای واقفيان يا فطحيان نيز بسیار استناد کرده است. برای نمونه در تهذيب دهها روايت از علی بن ابی حمزه، عبدالله بن بکير و مانند آنها به چشم میخورد.
شيخ به برخی روايتهای راويان ضعيف که ديگران نيز هماهنگ با آن را روايت کردهاند یا میتوانست توجیه قابل قبولی داشته باشد عمل میکرده است.۴
بنابراين گمان میکنم دراين سخن گفتگویی نباشد که شيخ به آنچه در عدة الاصول فراز آورده بود پيشتر در عمل گردن نهاده بود و بر پايه آن روايتها را بر میرسيد.
چهارم: محکهای شيخ برای ارزيابی روايتها
پس از آنکه ديدیم شيخ با روايتهای راويان ضعيف چگونه روبرو میشده است اکنون در اين جستار پرسش آن است که: «شيخ چه روايتهایی را ضعيف (= بیاعتبار) میدانسته است؟ به ديگر سخن چه محکها و نشانههایی شيخ را بر آن میداشت که بر اعتبار یک روايت خرده گیرد و آن را نپذيرد؟
1.. نمونه را بنگريد به تهذيب الأحکام، ج۱، ص۱۷۷، ۲۳۱، ۳۰۲، ج۳، ص۱۹، ۲۲، ج۶، ص۱۳۸، ۱۴۲و... . در همۀ اين نمونهها شيخ حکمی واجب يا حرام را به روايتی از حفص که گاه در کنار آن روايتهايی از شيعيان نيز به چشم میخورد مستند ساخته است و بر آن خرده نگرفته است.
2.. برای نمونه نک به همان، ج۱، ص۲۳۷، ۳۳۷، ۴۴۴، ج۲، ص۵۳، ۲۹، ۱۳۷و از غياث بن کلوب در تهذيب بيش از ۳۰ روايت گزارش شده است.
3.. بر پايۀ يک جستجوی رايانه ای از سکونی بيش از ۳۰۰ روايت در تهذيب به چشم میخورد.
4.. برای نمونه اين شيوه را دربارۀ روايتهای مفضل بن عمر بنگريد در: تهذيب، ج۱، ص۲۹۵، ۳۴۲، ۴۴۰، ۴۴۲؛ ج۲، ص۴۴، ۲۵۳، ج۴، ص۲۱۵ و روايتهای ابو جمیله مفضل بن صالح را در همان: ج۱، ص۲۷۱، ۳۱۱، ۴۳۴، ۴۴۳، ج۶، ص۲۶۶، ج۷، ص۳۴۸، ۴۲۴. بنا بر آمار برنامۀ درایة النور (بخش اسناد، گزینۀ راوی، قسمت سند) شمار روایتهای ابو جمیله در التهذیب به ۱۵۳ روایت میرسد.