185
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

برای نمونه وی از حفص بن غياث،۱ غياث بن کلوب۲ و سکونی،۳ ده‌ها روايت در موضوع‌های واجب و حرام روايت کرده است.

شيخ به روايت‌های واقفيان يا فطحيان نيز بسیار استناد کرده است. برای نمونه در تهذيب ده‌ها روايت از علی بن ابی حمزه، عبدالله بن بکير و مانند آنها به چشم می‌خورد.

شيخ به برخی روايت‌های راويان ضعيف که ديگران نيز هماهنگ با آن را روايت کرده‌اند یا می‌توانست توجیه قابل قبولی داشته باشد عمل می‌کرده است‌.‌۴

بنابراين گمان می‌کنم دراين سخن گفتگویی نباشد که شيخ به آنچه در عدة الاصول فراز آورده بود پيشتر در عمل گردن نهاده بود و بر پايه آن روايت‌ها را بر می‌رسيد.

چهارم: محک‌های شيخ برای ارزيابی روايت‌ها

پس از آنکه ديدیم شيخ با روايت‌های راويان ضعيف چگونه روبرو می‌شده است اکنون در اين جستار پرسش آن است که: «شيخ چه روايت‌هایی را ضعيف (= بی‌اعتبار) می‌دانسته است؟ به ديگر سخن چه محک‌ها و نشانه‌هایی شيخ را بر آن می‌داشت که بر اعتبار یک روايت خرده گیرد و آن را نپذيرد؟

1.. نمونه را بنگريد به تهذيب الأحکام، ج۱، ص۱۷۷، ۲۳۱، ۳۰۲، ج۳، ص۱۹، ۲۲، ج۶، ص۱۳۸، ۱۴۲و... . در همۀ اين نمونه‌ها شيخ حکمی واجب يا حرام را به روايتی از حفص که گاه در کنار آن روايت‌هايی از شيعيان نيز به چشم می‌خورد مستند ساخته است و بر آن خرده نگرفته است.

2.. برای نمونه نک به همان، ج۱، ص۲۳۷، ۳۳۷، ۴۴۴، ج۲، ص۵۳، ۲۹، ۱۳۷و از غياث بن کلوب در تهذيب بيش از ۳۰ روايت گزارش شده است.

3.. بر پايۀ يک جستجوی رايانه ای از سکونی بيش از ۳۰۰ روايت در تهذيب به چشم می‌خورد.

4.. برای نمونه اين شيوه را دربارۀ روايت‌های مفضل بن عمر بنگريد در: تهذيب، ج۱، ص۲۹۵، ۳۴۲، ۴۴۰، ۴۴۲؛ ج۲، ص۴۴، ۲۵۳، ج۴، ص۲۱۵ و روايت‌های ابو جمیله مفضل بن صالح را در همان: ج۱، ص۲۷۱، ۳۱۱، ۴۳۴، ۴۴۳، ج۶، ص۲۶۶، ج۷، ص۳۴۸، ۴۲۴. بنا بر آمار برنامۀ درایة النور (بخش اسناد، گزینۀ راوی، قسمت سند) شمار روایت‌های ابو جمیله در التهذیب به ۱۵۳ روایت می‌رسد.


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
184

نگاشته شيخ در گستره حديث‌های فقهی: تهذيب الأحکام و الاستبصار ژرف نگريست. اما پيش از آن اين نکته را گوشزد کنیم که فلسفه پديد آمدن اين دو کتاب گره‌گشایی از تعارض میان روايت‌ها بود. اين نکته پيامدهایی را بدنبال داشت مانند آنکه شیخ برای فرو کاستن از اعتبار یکی از دو روايت متعارض بر آن خرده‌ای بگیرد تا بتواند به گونه‌ای آن را کنار نهد و تعارض را از میان برد يا ديدگاه خود را استوار سازد. يا آنکه یکی از آن دو روايت را _ که با ديدگاه وی همساز نبود _ به گونه‌ای ويژه تفسير کند تا با روايت پذيرفته وی همسو شود حالی که اگر نيک بنگريم شايد چنان تفسير را برای آن روايت درست نيابیم. نیز شاید در نگاه نخست آن اشکال شیخ بر یکی از آن دو روایت را با مبانی خود وی در حوزه اصول و رجال ناسازگار ببینیم اما اين از پيامدهای فلسفه پديداری اين دو کتاب است و نبايد آن را ستيز میان ديدگاه‌های شيخ پنداشت. آيت الله سيستانی اين نکته را به خوبی چنين توضیح داده‌اند: «...فإن الشیخ قد تکفّل فی التهذیبین لحلّ ظاهرة التعارض بین الأخبار و ذلک مما ألجأه أحیاناً إلی اتباع الأسلوب الإقناعی فی البحث المتمثل فی حمل جملة من الروایات علی بعض المحامل البعیدة أو المناقشة فی حجیتها ببعض الوجوه التی لا تنسجم مع مبانیه الرجالیة و الأصولیة المذکورة فی سائر کتبه و هذا ظاهر لمن تتبّع طریقته (قدّس سرّه) فی الکتابین و لتوضیحه و ذکر الشواهد علیه مجال آخر وعلی هذا فلا یمکن الاستناد إلی ما ذکره فی التهذیبین خلافاً لما صرّح به هو فی کتاب العدة أو ذکره غیره من أعلام الرجالیین».۱

اکنون و پس از اين گوشزد بنگريم که شيخ در اين دو کتاب با روايت‌های ضعيفان يا روايت‌هایی که سندی پيوسته نداشته‌اند چگونه روبرو شده است:

شيخ در اين دو کتاب به روايت‌های برخی راويان سنی که خود در عدّة روايت‌های آنها را پذيرفته می‌دانست برای استوارسازی یک حکم شرعی فراوان چنگ زده است.

1.. قاعدة لا ضرر و لا ضرار، ص۲۱.

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 65544
صفحه از 315
پرینت  ارسال به