189
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

و‌لیس لأحد أن یقول: «کیف یمکنکم العمل علی هذه الأحادیث مع اختلاف ألفاظها و تضادّ معانیها لأن بعضها یتضمن ذکر القامة و بعضها یتضمن ذکر الذراع و بعضها یتضمن ذکر القدم و هذه مقادیر مختلفة؟ لأنّ اللفظ و إن اختلف فإنّ المعانی لیست مختلفة‌.۱

و سپس چگونگی جمع میان گونه‌های مختلف گزارش آن حديث را بر می‌نمايد.

عدم اسناد حديث به امامان علیهم السلام

اگر راوی حديثی را گزارش می‌کرد که گوينده آن به روشنی شناخته شده نبود شيخ آن را به سادگی نمی‌پذيرفت چه شايد آن سخن از یکی از راويان و نشانگر ديدگاه و اجتهاد وی درباره یک جستار فقهی يا معرفتی باشد. نمونه را شيخ در جایی درباره حديثی چنين می‌نويسد: «فأوّل ما فیه أنّه موقوف غیر مسند إلی أحد من الأئمّة: و ما یکون هذا حکمه لا یعترض به الأخبار الکثیرة المسندة».۲

در اينجا اين نکته را بیفزايم که شيخ تنها در جایی احتمال عدم نقل از امام را فراز می‌آورد که میان آن روايت با روايت‌های ديگر ناسازگاری به چشم می‌خورد. گواه اين سخن آن است که شيخ گاه بر حديثی خرده می‌گیرد که راوی واژه سألته را در آن به کار برده است۳ و تواند بود که پاسخ دهنده کسی جز امام علیه السلام باشد؛ حال آنکه شيخ خود بارها در تهذيب به روايتی که همين واژه در آن به کار رفته است و پاسخ دهنده در آن به روشنی شناخته شده نيست استناد کرده است.‌۴ اين شيوه را دليلی جز آن نيست که شيخ تنها در هنگام تعارض به چنين محک‌ها برای کنار نهادن حديث چنگ می‌زد.

1.. همان، ج۲، ص۲۲.

2.. همان، ج۴، ص۲۲۹ _ ۲۳۰. نمونه‌های ديگر را بنگريد در ج۵، ص۴۱۶؛ ج۷، ص۲۷۵.

3.. همان، ج۱، ص۱۶ «فأوّل ما فيه أن سماعة قال «سألته» و لم يذکر المسؤول بعينه و يحتمل أن يکون قد سأل غير الإمام فأجابه بذلک».

4.. همان، ج۱، ص۳۴: روايتی از همان سماعه، ص۳۸ باز از همو، ص۷۸، ۱۲۸، ۱۳۶ و بسيار جای ديگر.


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
188

نشاندهنده آن می‌داند که راوی نسبت به چگونگی گزارش آن اطمينان نداشته است. نمونه را درباره روايتی از اسحاق بن عمار که به سه گونه گزارش شده است، می نگارد:

فهذه الأحادیث کلّها الأصل فیها إسحاق بن عمار...ومع أنّ الأصل فیها واحد اختلفت ألفاظه...فتارة یرویه مرسلاً و تارة یروی عن أبی عبدالله7 و تارة یروی عن أبی إبراهیم7 و هذا الاضطراب فیه یدلّ علی أنّه رواه و هو غیر قاطع به و ما یجری هذا المجری لا یجب العمل به‌... .۱

اضطراب در روايت دست کم نشانه‌ای برای حجت نبودن روايت به شمار می‌آمد که درکنار ديگر نشانه‌ها سبب می‌شد که شيخ آن روايت را نپذيرد.‌۲ بويژه آنگاه که اين اضطراب از نوع گزارش یک راوی سرچشمه می‌گرفت.۳ در برخی موارد اضطراب شيخ احتمال می‌داد که راوی دچار «وهم» شده و از اين رو دو حکم متعارض را در یک موضوع گزارش کرده است‌.‌۴

در پايان اين بخش به گوشزد یک نکته بسنده کنیم و بگذریم. چنانکه در آغاز سخن گفتیم اضطراب در گزارش حديث از نگاه شيخ در دو جا می‌توانست به روایی پذيرش آن خدشه زند: نخست آنجا که میان آن حديث مضطرب با روايت‌هایی ديگر ناسازگاری وجود داشته باشد؛ همان‌گونه که در نمونه‌های فراوانی که در پاورقی بدان اشارت کرديم چنين است. دو ديگر آنگاه که پذيرش همزمان همه آن گزارش‌ها و آشتی دادن آنها با يکديگر جز با تکلّف امکان نداشت. اما آنجا که اين دو ويژگی در روايت مضطرب ديده نمی‌شد و می‌توانست میان گزارش‌های گوناگون آن آشتی دهد از پذيرش آن دريغ نمی‌کرد. نمونه را وی در جایی چنين می‌نگارد:

1.. همان، ج۴، ص۴۲.

2.. همان، ج۵، ص۲۹۳؛ ج۷، ص۲۷۵.

3.. همان، ج۴، ص۴۲.

4.. همان، ج۸، ص۱۴۷. گفتنی است که غیر از حالت اضطراب شيخ در جایی دیگر نیز از احتمال وهم راوی سخن می‌گوید و آن جایی است که میان يک روايت با دسته ای از روايت‌ها تعارض و ناهمگونی به چشم می‌خورد. روشن است که اين شيوه از آن جهت بود که آن تک روايت در ستيز با روايت‌های ديگر ناچار بايد به گونه ای کنار نهاده می‌شد. نمونه‌هايی از اين شيوه را بنگريد در ج۸، ص۱۶۴، ۱۵۷، ج۹، ص۱۴۲.

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 64102
صفحه از 315
پرینت  ارسال به