199
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

است به کنار نهادند و آرام آرام کار بدانجا رسید که همه روایت‌های سکونی یا هر راوی که اندک ضعفی داشت _ بدون آن که به شیوه عملی شیعیان تا پیش ازآن توجه شود _ بی‌ارزش شمرده شد.

تا آن که در دهه‌های پایانی سده ششم توجه به ارزش تاریخ و نکته‌های ظریف رجالی در اعتماد به احادیث فراموش گشت. پیامدهای ناگوار ننگریستن به شیوه عملی شیعیان در حدیث و فقه و رجال دامن برخی راویان بزرگ شیعه را نیز گرفت آن سان که ابن ادریس آنگاه که می‌خواست روایتی را نپذیرد می‌نوشت: «... والآخر عن یونس بن عبدالرحمن و هذا الرجل عند المحققین لمعرفة الرواة و الرجال غیر موثوق بروایته لأنّ الرضا علیه السلام کثیراً یذمّه و قد وردت أخبار عدّة بذلک...».۱

این رویکرد البته از دوگانگی و تناقض در گفتار و کردار دور نماند نمونه را پیش از این گفتیم که به پندار ما بسیاری از آنچه سیّد مرتضی آن را اجماع می‌نامید _ اگر ژرف بنگریم _ خبری واحد بیش نیست. این سخن اگر درباره سیّد تنها یک گمانه باشد درباره ابن ادریس به حقیقت بس نزدیک است. برای استوار سازی آن نگاهی به نگاشته‌های فقیهان پس از ابن ادریس _ آنجا که درباره دیدگاه‌های فقهی او و مستندات آن سخن گفته‌اند _ ما را بسنده است.

یکی از نخستين فقیهان پس از وی زین الدین ابو علی حسن بن ابی المجد مشهور به فاضل آبی نویسنده کشف الرموز است. نگاشته وی شرحی است بر کتاب المختصرالنافع استادش محقق حلی که آن را به سال 672 ق به پایان رسانده است. در دنباله گفتگو درباره مکتب حلّه دیدگاه این فقیه گرانقدر را درباره خبر ضعیف برخواهیم رسید اما در اینجا تنها بخشی از سخنان وی را در کشف الرموز که درباره روش ابن ادریس در استنباط احکام سخن گفته است می‌آوریم.

وی در جایی سخنی از ابن ادریس را درباره نپذیرفتن یک حکم آورده است بدان دلیل که: «هی خبر واحد و ما أفتی بها غير الشيخ [= الشیخ الطوسی] فلا أعمل عليها»۲ و از پس

1.. السرائر، ج۲، ص۳۰۴.

2.. کشف الرموز، ج ۱، ص۳۴۴.


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
198

با موضع‌گیری‌های رجالی و حدیثی داشت.۱ این باور تا روزگار ابن ادریس نیز همچنان بر گستره فقه و حدیث شیعه چیرگی داشت و دیدگاه‌های ابن ادریس آشکارا نماینده چنین رویکردی است.

دو دیگر آنکه این‌گونه رویکردهای ابن ادریس نمودهایی برجسته از پدیده‌ای است که پیش از اين بدان اشارت کردیم. پس از شیخ طوسی و نجاشی رحمه الله بیشتر فقیهان آن روزگار نگاه خود را از واقعیت‌های حدیثی و رجالی که در فرهنگ شیعه تا سده چهارم نمود می‌یافت برگرفتند و به گزاره‌های عقلی و اصولی در حوزه فقه دوختند. آنگاه که نجاشی و شیخ فهرست‌های خود را می‌نگاشتند بارها بر این واقعیت پای می‌فشردند که گر چه برخی راویان، فاسد المذهب‌اند اما آنان را نوشته‌هایی است که شیعیان بدان اعتماد می‌کنند. تا آن روزگار روش فراگیر شیعیان آن بود که مراسیل ابن ابی عمیر را _ اگر روایتی استوارتر با‌ آن معارض نبود _ می‌پذیرفتند. نگاشته برخی از سنیان مانند سکونی از نوشته‌هایی بود که دست به دست می‌گشت و آن را یکی پس از دیگری روایت می‌کردند اما پس از فرمانروایی مکتب حدیثی سیّد مرتضی نخست همه خبرهای واحد را از آن رو که تنها گمان آور

1.. ر. ک: رسائل الشریف المرتضی، ج۳، ص۳۱۰ _ ۳۱۱: سیّد در آنجا دارد که حتی اگر قائل به حجّیّت خبر واحد باشیم باز هم نباید به هیچ یک از خبرهای واحد موجود عمل کرد زیرا خبر واحدی را نمی‌توان یافت که هیچ یک از راویان آن واقفی یا غالی یا خطابی یا از اصحاب حلول نباشد و این اعتقادات نیز همگی به معنای کفرو عدم عدالت راوی است و خبرواحد غیرعادل نیز بی اعتبار است. سیّد در همان جا با تاکید همۀ واقفیان را کافر می‌شمرد و به طور خاص به نام «ابن سماعة» و «طاطری» تصریح می‌کند. جالب آن‌که سیّد در آنجا پا را فراتر می‌نهد و معتقد است حضور حتی یک راوی قمی در سند یک خبر واحد به معنای بی اعتباری آن است زیرا همۀ قمیان جز شیخ صدوق به تشبیه و جبر اعتقاد داشته‌اند. سیّد باز هم پیشتر می‌رود و بر آن است که حتی راوی ای که اعتقادات خود مانند توحید، عدل و نبوت را به خبر واحد مستند می‌سازد نیز عادل نیست و روایتش بی اعتبار است. سیّد باز هم حملۀ خود را به خبر واحد شدید تر می‌سازد و می‌افزاید: «و فی رواتنا و نقلة أحاديثنا من يقول بالقياس و يذهب إليه فی الشريعة، کالفضل بن شاذان و يونس و جماعة معروفين، ولا شبهة فی أن اعتقاد صحة القياس فی الشريعة کفر لا تثبت معه عدالة»؛ به طور خاص دربارۀ فضل بن شاذان این گمانه که در نظریات فقهی وی گاه رگه‌هایی از قیاس دیده می‌شد پیش از سیّد هم سابقه داشته است. ر. ک: کتاب من لا يحضره الفقيه، ج۴، ص۲۷۰.

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 77254
صفحه از 315
پرینت  ارسال به