نکوهش میکرد۱ اما خود این نکته را گوشزد میکرد که: «ما قلت هذا جهلاً بعلم الکلام و ما فيه من السؤال و الجواب بل قد عرفت ما کنت أحتاج إلی معرفته منه...».۲ بنابراین دیدگاههای وی را نباید چونان دیدگاه محدثی دانست که او را با دانشهای روزگار خود کاری نبوده است.
سیّد با داشتن چنین پشتوانهای از دانش و نگاشتههای کهن نمایشگر گونه اندیشه یک حدیث پژوه نصگرا نیز هست چه نگاشتههای وی بیش از هر چیز حدیثی است. شیوه سیّد یادآور تلاشهای محدثان دو سه سده نخست هجری در مکتب قم است او خود نیز چنانکه پس از این خواهیم گفت به آنان به دیده بزرگداشت مینگریست و در نگاشتههای خود از آثار آنان فراوان سود میجست.
1. نشانههای سودمند برای پذیرش احادیث
اکنون نخستین پرسش درباره شیوه سیّد در برابر احادیث آن است که: سیّد بر پایه چه نشانههایی به احادیث اعتماد میکرد؟ به دیگر سخن چه نشانهای سیّد را درباره این که امام علیه السلام آن سخن را بر زبان آوردهاند دل آسوده میساخت؟
در این جا آنچه را از این دست نشانهها در نگاشتههای سیّد یافتهایم بر میرسیم:
یکم: اطمینان به نگاشتههای بزرگان شیعه و گزارشهای آنان در این باره علاوه بر منابع یاد شده در اینجا نک: اندیشهشناسی محدثان حلّه، ص131 _ 130
پیش از این از جایگاه این نشانه در نگاشتههای محدثان پیشین بیش و کم سخن گفتیم. نیز این نکته را بر رسیدیم که آنان تا چه پایه بر این نشانه تکیه میکردند. اکنون بیفزائیم که سیّد نیز در دنباله شیوه محدثان پیش از خود به نگاشتههایی که بزرگان شیعه در سه چهار سده نخست هجری فراهم آورده بودند اعتماد میکرد با آنکه شاید برخی از آن احادیث از سوی سند جای خردهگیری داشت. سیّد در لابلای نگاشتههای خود به گاه فراز آوردن یک حدیث و سخن گفتن از آن بارها با عبارتها و واژگان گوناگون تلاش میکند تا خواننده را درباره درستی منبع خود دل آسوده سازد و