به وی یادآور شود که چنان منبع، شایسته در نگریستن و اعتماد است. وی در کشف المحجة _ که دربردارنده سفارشهای سودمند وی به فرزندش محمد است _ مینویسد، «ومما ينبّهک يا ولدی... ما رويته من کتاب أبی محمد عبدالله بن حمّاد الأنصاری من أصحاب مولانا الکاظم علیه السلام من أصل قُرئَ علی الشيخ الصدوق الذی ذکر جدّک أبو جعفر الطوسی أنّه لم يکن له نظير فی زمانه و هو هارون بن موسی التلعکبریّ... و هو أستاذ الشيخ المفيد _ ضاعف الله جلّ جلاله لهما تحف الرضوان _ ...».۱
چنانکه پیداست سیّد با گوشزد جایگاه هارون بن موسیٰ و ستایشهایی که از زبان شیخ طوسی برای وی آمده و اینکه او استاد شیخ مفيد رحمه الله است تلاش دارد خواننده را درباره این روایتِ ابن حمّاد که از کتاب خوانده شده بر هارون گزارش میشود مطمئن سازد.
و در جایی دیگر به گاه سفارش به فرزندش برای خواندن معجزات پیشوایان معصوم علیهم السلام: «فانظر في... و کتب أهل اليقين مثل الشيخ السعيد أبی جعفر محمد بن بابويه و کتب الشيخ المسعود المفيد محمد بن محمد النعمان و کتب الشيوخ الثقات...».۲
نیز برای نشان دادن اعتبار سند نامه امام علی علیه السلام به فرزندشان امام حسن علیه السلام: «واعلم یا ولدی... قد روی الشیخ المتفق علی ثقته و أمانته محمد بن یعقوب الکلینی _ تغمّده الله جل جلاله برحمته _ رسالة مولانا أمیر المؤمنین علی7 إلی جدّک الحسن ولده _ سلام الله جلّ جلاله علیهما _ و روی رسالة أخری مختصرة عن خطّ علیّ7 إلی ولده محمد بن الحنفیة _ رضوان الله جلّ جلاله علیه _ و ذکر الرسالتین فی کتاب الرسائل... و هذا الشیخ محمد بن یعقوب کان حیاً فی زمن وکلاء المهدی7... فتصانیف هذا الشیخ محمد بن یعقوب و روایاته فی زمن الوکلاء المذکورین فی وقت تجد طریقاً إلی تحقیق منقولاته و تصدیق مصنّفاته».۳
چنان مینماید که سیّد از چنین ستایشها که برای نویسندگان این کتابها فراز میآورد دو نکته را خواسته است: