215
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

کوتاه سخن آنکه نمی‌توان گفت سیّد روایت‌های مرسل را در گستره فقه یا جز آن _ تنها به جهت ارسال _ بی‌اعتبار می‌دانست. گواه این سخن آن است که سیّد خود آنگاه که می‌خواهد روایی قضای نماز به نیابت از اموات را فراز آورد به احادیثی چنگ زده است که برخی از آنها مرسل‌اند.۱ سیّد همچنین در آن موضوع به روایت‌های فاسد المذهب‌هایی چون عمّار ساباطی۲ و علی بن ابی حمزة۳ اعتماد کرده است. سیّد در یک موضع‌گیری آشکار در برابر ابن ادریس که همه راویان فاسد المذهب همچون فطحیان و واقفيان را کافر و ملعون می‌دانست و هیچ ارزشی برای روایات آنها قائل نبود می‌نویسد: «لیس کل أخبار الفطحیة و فرق الشیعة باطلة بالکلیة بل فیهم من یعرف منه الثقة فی الروایات و قد اعتمد شیوخ أصحابنا على روایة جماعة منهم فی کثیر من الأحکام الواجبات و المندوبات و هذا واضح بین أهل المعارف».۴

بر این پایه در یک نگاه فراگیر می‌توان چنین برداشت کرد که سیّد در گستره‌های فقه و آموزه‌های اسلامی روایت‌های ضعیف را به کنار نمی‌نهاد جز آنگاه که با روایت‌هایی استوارتر در ستیز باشد.

3. در گستره تفسیر

آنچه را پیش از این گفتیم درباره نگاه سیّد به روایت‌های ضعیفان در گستره تفسیر نیز درست است. برجسته‌ترین نگاشته سیّد که در آن اندیشه‌های قرآنی و تفسیری وی پیش چشم آمده است کتاب ارجمند سعد السعود است.

وی در این کتاب بخش‌هایی از نگاشته‌های کتابخانه خود را _ که به فرزندانش وقف کرده است و بیشتر آنها تفسیر‌های قرآنند _ آورده و از پی آن برخی دیدگاه‌های خود را نیز در تفسیر پاره‌ای از آیات بر نموده است. چنانکه از این کتاب پیداست وی

1.. قبس من کتاب غياث سلطان الوری لسکان الثری، همان، ص۵.

2.. همان، ص۴.

3.. همان، ص۵.

4.. فتح الأبواب، ص۲۹۲.


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
214

برای نمونه در مسأله «استخاره» سیّد بر آن بود که از میان راه‌های گوناگون استخاره، «رقعه‌های شش گانه» از همه آن راه‌ها برتر است. وی در این باره به برخی احادیث چنگ می‌زد. در این میان برخی احادیث راه‌های دیگری را برای استخاره فراز می‌آوردند. سیّد به گاه جمع میان این دو دسته روایت‌ها، راه‌های چندی برای جمع برمی‌شمارد و از آن میان به احتمال تقیه‌ای بودن روایات مخالف رقعه‌های شش گانه اشاره می‌کند و آن را دلیلی بر ضعف این روایات به شمار می‌آورد.۱ وی در دنباله همین جستار روایات رقعه‌های شش گانه را دارای اسناد «معروف» و «مستند» می‌داند ولی روایات مخالف آن را «ضعیف» می‌خواند که برخی مرسل و پاره‌های هم اساساً بدون سند و شاذّ هستند.‌۲

چنانکه پیش از این گفتیم سیّد یک حدیث شناس نص‌گراست و از این‌رو نباید به آسانی به سراغ سند یک حدیث رود و بر آن خرده گیرد. از این‌رو در نگاه نخست ناآشنا می‌نماید که سیّد حدیثی را مقطوع السند نامد و یا آن را ضعیف خوانَد ولی در این دو سه نمونه اگر اندکی ژرف بنگریم در می‌یابیم که سیّد تنها زمانی به خرده سندی رو آورده است که یک دو حدیث با چند حدیث استوارتر که به دیدگاه سیّد نزدیک است نا همگون آمده‌اند و سیّد به ناچار باید آن دو حدیث را به گونه‌ای «لا حجّة» بنمایاند و در این راه شگفت نیست اگر بر سند آن دو روایت خرده گیرد. این شیوه همان روشی بود که در بررسی شیوه شیخ طوسی رحمه الله در تهذیب و استبصار از آن سخن رفت.

سیّد _ چنانکه گفتیم _ در گستره معارف و فقه روایت مرسل را _ تنها به بهانه ارسال _ کنار نمی‌نهاد ولی آنگاه که یک دو روایت مرسل با روایت‌هایی استوارتر ناسازگار نماید ناچار ارسال آن دو روایت راهی آسان برای ترجیح روایات استوارتر است.

1.. فتح الأبواب، ص۲۱۰ و نيز ص۲۱۴: «أما ما کان منها موافقاً لرواية مذهب العامّة فقد بينّا ضعفها...».

2.. همان، ص۲۱۷.

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 64110
صفحه از 315
پرینت  ارسال به