پیش از این دیدگاه ابن ادریس را درباره خبر واحد آوردیم و گفتیم سبب چنین ستیز سرسختانه با خبر واحد پیروی ابن ادریس از مکتب عقلگرای سیّد مرتضی رحمه الله بود. اکنون سخنی از سیّد را بازگوئیم که اندکی پس از ابن ادریس بر سیّد مرتضی خرده میگیرد و در ارزیابی دیدگاه وی مینگارد:
... ولا یکاد تعجّبی ینقضی؛ کیف اشتبه علیه أن الشیعة لا تعمل بأخبار الآحاد فی الأمور الشرعیة و من اطّلع علی التواریخ والأخبار و شاهد عمل ذوی الاعتبار وَجَدَ المسلمین و المرتضی و علماء الشیعة الماضین عاملین بأخبار الآحاد بغیر شبهة عند العارفین کما ذکر محمد بن الحسن الطوسی فی کتاب العدّة و غیره من المشغولین بتصفّح أخبار الشیعة و غیرهم من المصنّفین و قد ذکرنا فی کتاب «غیاث سلطان الوری لسکان الثری» صحّة العمل بأخبار الآحاد و أوضحنا العمل به فی سائر العباد و بین کافّة البلاد.۱
چنانکه آشکار است سیّد برای استوارسازی عمل به خبر واحد به شیوه «علماء الشیعه» استناد کرده است و این همان نکتهای است که در دیدگاه شیخ طوسی نیز برجستهترین دلیل برای روایی عمل به خبر واحد به شمار میآمد. از روند سخن سیّد آشکار است که وی در این جستار به واقعیتهای تاریخی میان مسلمانان و شیعیان توجه داشته است. در بحث «تضعیفهای» رجالیان نیز چنین است. وی بر آن بود که بسیاری از آنان که تضعیف شدهاند، در کنار تضعیف، توثیق نیز درباره آنان به چشم میخورد و نمیتوان تنها با دیدن یک تضعیف بیدرنگ درباره آنان به داوری نشست وی برای نمونه از محمد بن سنان یاد میکند و مینویسد: «و سمعت من یذکر طعناً علی محمد بن سنان لعلّه لم یقف إلّا علی الطعن علیه و لم یقف علی تزکیته و الثناء علیه و کذلک یحتمل أکثر الطعون...».۲
وی در دنباله سخن نشانههایی بر راستگویی و استواری محمد بن سنان بر مینماید و از پی آن این نکته را فراز میآورد که رجال پژوه نباید تضعیفات را در «خلأ»