از نگاه وی از میان دو دسته روایت متعارض، آنکه عمل اصحاب را به همراه دارد بیشتر شایسته پذیرش است گر چه سندش از دسته دیگر ضعیفتر باشد. در نمونهای پس از آنکه دو دسته روایت متعارض را میآورد یاد آور میشود که اصحاب دسته دوم را پذیرفتهاند سپس مینگارد: «و هو مما یشعر بأن الالتفات إلی عمل الأصحاب لا إلی مجرد الروایات و إلّا فالروایات الأُوَل أکثر و أوضح (أصحّ /خ ل)».۱
وی نیز چون استاد خود محقق بر آن بود که اگر امامیان روایت یک راوی ضعیف را روایت کنند و مخالف آن را گزارش نکنند گریزی از پذیرش آن روایت نیست:
... و هذه رواها الکلینی و الشیخ فی التهذیب و ابن بابویه مرفوعاً إلی عمّار الساباطی عن أبی عبدالله علیه السلام و فی عمّار ضعف لکن لیس فی الأصحاب لها مخالف فیلزم المصیر إلیها؛۲
با چنین پافشاری بر عمل اصحاب طبیعی است آنگاه که میان یک روایت ضعیف با روایتی دیگر ناسازگاری رخ نماید و اصحاب روایت ضعیف را نپذیرفته باشند وی آن را به کنار نهد و روایت دیگر را بپذیرد. بویژه آنگاه که سند آن نیز استوارتر یا راویان آن بیشتر باشند: «و هذه الروایة مع ضعف عمّار معارضة بروایاتٍ کثیرة...»۳ و یا: «وروی عثمان بن عیسی عن... و اختارها الشیخ فی النهایة... لکن عثمان بن عیسی واقفی لا یعمل بروایته مع المعارض..»۴ و نیز: «... و ربّما یکون المستند ما رواه حریز بن عبدالله... و فی طریقها علی بن الحسن بن فضّال و هو فطحی فلا تعارض روایاتنا خصوصاً إذا انضمّ إلیها عمل أکثر الأصحاب...».۵
دوم: مراسیل ابن ابی عمیر و بزنطی
بر پایه آنچه گذشت میتوان چشم داشت که فاضل آبی مراسیل ابن ابی عمیر را بپذیرد. بنگرید: «... و أصحّ الروایات روایة ابن أبی عمیر؛ لا یقال هی مرسلة لأنّا نقول: