بر پایه همین توجه فراوان به عمل اصحاب است که وی مرسلی از ابن ابی عمیر را از روایت مسند یک امامی یا یک واقفی برتر میدانست.۱
سوم: پذیرش روایت ضعیف اگر با «اصل»، یا «احادیث صحیح» یا «ظاهر قرآن» هماهنگ باشد
در دیدگاه فقهی وی آنگاه که میان روایتها ناهمگونی دیده شود باید آن روایتی را پذیرفت که عمل اصحاب پشتیبان آن است و اگر اصحاب در آن جستار همداستان نبودند باید «اصل»۲ را پیش چشم آورد و روایتی را که با آن هماهنگتر مینماید برگزید گر چه سندش ضعیف باشد.۳
نیز از نگاه وی میتوان روایتی ضعیف را پذیرفت آنگاه که درون مایه آن از سوی روایتی صحیح پشتیبانی شود: «وقوله: «علی روایة» إشارة إلی ما رواه الشیخ... عن إسماعیل بن مرار... و إسماعیل بن مرار مجهول الحال... ولکن روی هذه ابن بابویه بسند صحیح... فقویت الروایة الأولی بهذه...»؛۴
باز بر پایه دیدگاه وی هماهنگی روایت ضعیف با ظاهر آیهای از قرآن نشانهای برای پذیرش آن حدیث و ترجیح آن بر روایتی دیگر بود؛ بنگرید: «و [الصحیح] الذهاب إلی ما رواه أبو بصیر عن أبی عبدالله علیه السلام فإن قیل فی طریقها سماعة قلنا ینجبر ضعفها بقوله تعالی: واستَشْهِدُوا شهیدین من رجالکم [بقره/ 282]...».۵
چهارم: نشانههای ضعف حدیث
چنانکه پیش از این دیدیم فاضل آبی و محقق در بسیار جا و بویژه آن هنگام که میخواستند استناد به یک حدیث را ضعیف و سست بنمایانند آن حدیث را _ اگر
1.. همان، ج۱، ص۴۷ و ۴۸.
2.. ظاهراً «اصل» از نگاه فاضل آبی در این موارد هم اصول عملیه و هم اصول مربوط به ابواب فقهی خاص مانند اصالة الطهارة را در بر میگیرد.
3.. همان، ج۱، ص۳۴۴. نیز ۱۳۵: در سند یکی از دو روایتی که وی بدان استناد کرده است حنان بن سدیر دیده میشود که از نگاه محقق واقفی به شمار میآمد: ( المعتبر، ج۲، ص۲۴).
4.. همان، ج۱، ص۲۲۴ و۲۲۵.
5.. همان، ج۲، ص۵۲۰ در موضوع «شهادت» برخی از روایتها گواهی اجیر به سود اجیر کننده را نادرست میدانند و برخی دیگر آن را روا میشمارند. فاضل آبی دستۀ دوم را میپذیرد و آنگاه به پرسشی فرضی که در متن آمد پاسخ میدهد.