249
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

نه یاری گرفتن از آن برای اثبات آن حکم. به دیگر سخن آنگاه که «نص» ی استوار حکمی را فراز می‌آورد هماهنگی حدیثی ضعیف با آن «نص استوار» تنها حدیث ضعیف را تقویت می‌کرد. در اینجا حدیث ضعیف به خودی خود چندان برجستگی نداشت زیرا بدون آن نیز چنان حکم ثابت شده بود.

اما آنجا که دلیلی استوار یا روایتی صحیح در آن موضوع فرا چنگ نمی‌آمد ناگزیر علامه به روایت ضعیف رو می‌آورد و برای پشتیبانی حدیث ضعیف، از هماهنگی آن با مذهب سخن می‌گفت. طبیعی است که در اینجا روایت ضعیف جایگاهی برجسته‌تر از گونه پیشین داشت. بنابراین آنگاه که علامه به روایت ضعیف از آن‌رو که هماهنگ با مذهب است چنگ می‌زند می‌توان دانست که روایتی استوارتر از آن حدیث ضعیف نیافته است اما آنگاه که روایت ضعیف را در کنار احادیث صحیح گزارش می‌کرد تکیه نخستین و اصلی بر روی احادیث صحیح بود و حدیث ضعیف نیز به کمک آن احادیث تأئید می‌شد و شایسته آن بود که بدان درنگرند. استاد بستانی در سخن خود نمونه‌هایی از تطبیق دو ملاک یاد شده را آورده‌اند که به جهت اختصار خواننده را به بیان ایشان ارجاع می‌دهیم. و تنها برای نمونه به سخنی از علامه اشاره می‌کنیم آنگاه که درباره روایتی ضعیف به گاه استناد بدان می‌نگارد: «و هذه الروایة مناسبة للمذهب و إن کان فی طریقها علی بن أبی حمزة فیعمل علیها بموافقة الأصل و غیرها من الأحادیث...».۱

3. هماهنگی حدیث با احتیاط یا برداشت فقهی علامه یا آنکه حدیث در گستره مستحبات باشد

آنگاه که حدیث ضعیف با اصل احتیاط یا با برداشت فقهی علامه درباره آن حکم هماهنگ بود و با دلیلی استوارتر در ستیز نبود یا با آداب استحبابی یک کار پیوند داشت علامه از پذیرش آن و استدلال بدان خودداری نمی‌کرد. در این هنگام آن روایت ضعیف می‌توانست علامه را نسبت به درستی آن حکم قانع سازد از این‌رو بدان استناد می‌کرد. استاد بستانی در گفتاری دقیق در این باره چنین نگاشته‌اند:

1.. همان، ج۱، ص۱۱۳ نیز نک به ص۱۵۷، ۱۶۸ ۲۷۷؛ ج۲، ص۳۵۲ و... .


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
248

فالظاهر أنهما لم یرسلا إلا مع علمهما».۱

بر پایه ملاکی که علامه در این چند نمونه فراز آورده است _ یعنی شهرت یک دانشمند به عدالت و وثاقت _ وی باید دست کم مراسیل همه بزرگان شیعه را که همردیف افراد یاد شده باشند بپذیرد ولی می‌دانیم که چنین نکرده‌اند.۲ آنگاه، چگونه می‌توان این نمونه‌ها را در کنار شیوه علامه در کنار نهادن مراسیل یکجا جمع کرد و پذیرفت؟ پیش از این بدین پرسش پاسخ دادیم که چرا وی گاه مراسیل را یکسر کنار نهاده و گاه مراسیل ابن ابی عمیر را از آن‌رو که اصحاب بدان‌ها عمل کرده‌اند، پذیرفته است. چنان می‌نماید که همان پاسخ در اینجا نیز درست باشد. در این نمونه‌ها که از آن یاد کردیم مرسل این بزرگان با دیدگاه فقهی علامه در آن موضوع هماهنگ بود. جز این، علامه در کنار آن مراسیل به دلایل دیگری نیز چنگ زده بود و به دیگر سخن مراسیل آن بزرگان تنها یکی از دلایل علامه بوده است و نه تنها دلیل وی.

2. هماهنگ با مذهب یا روایت‌های صحیح

از دیگر نشانه‌هایی که بر پایه آن علامه به روایت ضعیف استناد می‌کرد هماهنگی حدیث ضعیف با روایت‌های صحیح یا دلایل اجتهادی علامه بود. آنگاه که روایت ضعیف با روایت یا حدیث‌هایی صحیح همسو بود علامه آن ضعیف را می‌پذیرفت. نیز هنگامی که حدیث با دلیلی عقلی یا اصلی عملی از اصول عملیّه همراستا بود باز پذیرش آن از نگاه علامه روا بود. وی از این گونه دوم با نام «مناسبت حدیث ضعیف با مذهب» یاد می‌کرد. استاد بستانی ضمن بیان ملاک یاد شده، نکته‌ای قابل توجه را یاد آور شده‌اند و آن این‌که: حدیث ضعیف در این دو حالت نقشی یکسان نداشت. آنگاه که در کنار حدیث ضعیف دست کم یک حدیث صحیح در آن موضوع گزارش شده بود استناد به حدیث ضعیف تنها نوعی پشتیبانی ضعیف بود و

1.. همان، ج۴، ص۲۳۹.

2.. پذیرش مراسیل حتی دربارۀ همین دانشمندان یاد شده در متن نیز دائمی نیست. برای نمونه گاه مرسلی از شیخ طوسی را کنار نهاده‌اند: المنتهی، ج۱، ص۶۷.

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 64076
صفحه از 315
پرینت  ارسال به