265
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

کتاب‌های خود از روی برخی «أصول» یاران امامان گزارش می‌کرد. آنگاه که محقق حلی دیباچه المعتبر را می‌نگاشت از آن خبر می‌داد که بسیاری از نگاشته‌های یاران امامان علیهم السلام _ کسانی چون احمد بن خالد البرقی، بزنطی، حسین بن سعید و همتایان آنها _ در دسترس وی و دانشوران آن روز است.۱ علاوه بر آن پیشتر این نکته را با چند نشانه فراز آوردیم که حلّیان میراث داران نگاشته‌های هفت سده پیش از خود بودند و بسیاری از نوشته‌های کهن شیعیان از راه آنان به دست ما رسیده است پس نمی‌توان گفت در گذر این هفت سده نشانه‌های اعتماد به حدیث چنان کمیاب گشت که علامه و ابن داوود را به بخش‌بندی چهار گانه حدیث واداشت. برای شواهد دیگری بر وجود قرائن مورد بحث، علاوه بر آنچه در اینجا و فصول گذشته آمد، نک: اندیشه‌شناسی محدثان حلّه، ص271 _ 269.

چنان می‌نماید که پاسخ را باید در نکته‌ای یافت که در بخش پیشین از آن یاد کردیم و بر آن پای فشردیم و نشانه‌های آن را نیز برنمودیم. رجال و حدیث از روزگار محقق حلی و پس از آن اندک اندک به خدمت فقه در آمد و این روند از روزگار ابن داوود و علامه شتاب بیشتری گرفت. آنان که در این روزگار کتابی رجالی نگاشتند، پیش از آن فقیه بودند و به رجال از آن رو که فقه را به کار می‌آمد در می‌نگریستند.

با چنین ویژگی‌ها که گفتیم طبیعی بود که این دو بزرگوار چنین بخش‌بندی را فراز آورند تا از آن در فقه و به هنگام سنجش و ارزیابی و ارزش گذاری هر حدیث در روند برکشیدن حکم فقهی بهره جویند. حالی که رجالیان پیش از آنها رجال را برای آن می‌خواستند که بدانند آیا از سخن و حدیث یک راوی می‌توان دل آسوده بود و انتساب آن به معصوم علیه السلام درست است یا نه؟۲ و از این رو پرسشی که آنان به دنبال

1.. المعتبر، ج۱، ص۲۷: «وقد کان من تلامذته [يعنی الإمام الجواد علیه السلام]... کالحسين بن سعيد و أخيه الحسن و... و أیوب بن نوح بن دراج و أحمد بن محمد بن عیسی وغيرهم ممن يطول تعدادهم و کتبهم الآن منقولة بين الأصحاب...».

2.. توجه شود که مراد از این سخن آن نیست که رجالیان متقدم دغدغۀ استفاده از روایات راوی در فقه را نداشته‌اند یا ارزیابی آنان از شخصیت راوی برای تشخیص حجت شرعی در فقه سودمند نمی‌افتد بلکه منظور آن است که رجالیان متقدم بدون پیش فرض‌های فقهی، کلامی و اصولی و با در نظر گرفتن شیوۀ رایج محدثان در نقل و انتقال حدیث _ که توجه به جایگاه راوی بعد مهمی از آن شیوه به شمار می‌آمد _ به بررسی شخصیت حدیثی وی می‌پرداختند و از همین روست که با وجود فساد مذهب برخی راویان، به شخصیت علمی آنان اعتماد کامل داشتند. توصیفات عیاشی و نجاشی از شخصیت علی بن حسن بن فضّال و ستایش‌های متعدد رجالیان و محدثان کهن از برخی بزرگان غیر امامی که گاه در مذهب خود متعصب بودند و یا با امامیه عناد داشتند _ که پیشتر موارد فراوان آن گذشت _ دقیقاً برخاسته از چنین مبنایی است در حالیکه اگر آنان نیز با ذره بین کلام و تعاریف اصولی از مفهوم ایمان و عدالت به ارزیابی راویان می‌پرداختند باید با سیّد مرتضی و علامۀ حلی همصدا می‌شدند و طاطری و ابن سماعه و همۀ راویان واقفی را غیر قابل اعتماد و حال رجالی آنان را با امثال ابو الخطاب یکسان می‌دانستند و در نتیجه روایاتشان را بی اعتبار به شمار می‌آوردند.


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
264

در پایان کتاب خود بخشی را با نام «تنبیهات» گشود و در نهمین تنبیه چنین نوشت: «و منها أنّ کلّاً من الشیخ أبی جعفر محمد بن الحسن الطوسی و الشیخ الصدوق أبی جعفر محمد بن بابویه روی عن رجال لم یلقهم لکنّه بینه و بینهم رجالٌ فمنهم الثقات المستقیمون مذهباً فذاک السند صحیح و منهم الموثّقون مع فساد مذهبهم فذاک عنده قویٌّ و منهم المجروحون فذاک السند ضعیف....».۱ وی گر چه در اینجا از حدیث «حسن» یادی نکرده است ولی به گاه ارزیابی سندهای شیخ طوسی و صدوق سند آنها تا برخی از نویسندگان کتابها را «حسن» دانسته است. برای نمونه وی سند شیخ طوسی تا حسن بن محبوب را «حسن» خوانده است۲ و می‌دانیم که رجالیان همه راویان این سند جز _ ابراهیم بن هاشم _ را آشکارا توثیق کرده‌اند. ابن داوود نام ابراهیم را در بخش نخست رجال خود آورده است۳ و از این رویکرد می‌توان دانست که وی را ممدوح می‌دانسته است بنابراین می‌توان دل آسوده بود که وی واژه «حسن» را در همان معنای اصطلاحی که علامه خواسته بود به کار برده است.

3. پاسخ به پرسشی بنيادين

باری آنچه گذشت کهن‌ترین گزارش‌ها از بخش‌بندی چهارگانه حدیث است که بدان دست یافته‌ام. ولی اکنون جای آن است که بپرسیم: «چه چیز علامه و ابن داوود را واداشت که بدین شیوه روی آرند؟» گروهی در پاسخ این پرسش گفته‌اند:

آنان چون دیدند نشانه‌هایی که پیشینیان بر پایه آن بر حدیث تکیه می‌کردند اندک اندک از میان رفته است چاره این کمبود را در آن دیدند که به سند احادیث درنگرند و حدیث را بر پایه آن ارزشیابی کنند. این سخن را بارها گفته‌اند و خوانده‌ایم اما این ناچیز از این سخن قانع نمی‌شود.

چنانکه پیش از این آمد سیّد علی بن طاووس کتابخانه‌ای سترگ و پربار داشت که بسیاری از نگاشته‌های پیشینیان را در خود جا داده بود. وی احادیث فراوانی را در

1.. رجال ابن داوود، ص۳۰۸.

2.. همان.

3.. همان، ص۳۴.

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 64088
صفحه از 315
پرینت  ارسال به