269
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

دگرگونی در احکام پیشین پدید آرد و از همین‌رو بود که عیاشی ابن فضّال را فقیه‌ترین و بزرگوار‌ترین حدیث‌شناس در عراق وخراسان آن روزگار می‌شمارد.۱

۴. پيامد‌های دگرگونی معنای ضعيف

بر پایه آنچه آمد پژوهنده خود در خواهد یافت که کنار نهادن همه روایت‌های هر که جز شیعه امامی باشد _ بدون آنکه به جایگاه وی در جامعه آن روزگار و گونه نگاه شیعیان به وی بنگرند _ از سوی رجالیان سده هفتم و پس از آن تا چه مایه روا و استوار و به واقعیت‌های تاریخ حدیث شیعه نزدیک است.

به هر روی با چیرگی مکتب رجالی حلّه همه نگاه‌ها به سوی وثاقت راوی و به سخن درست‌تر به عدالت او _ آن هم از دیدگاه فقهی _ خیره شد و به ناچار برای آنکه توثیق و تعدیل با نگاه اصولی هماهنگ گردد و بتوان بر پایه استدلال‌هایی _ شبیه آنچه در دانش اصول به کار می‌رود _ راوی را توثیق کرد رفته رفته چندین قاعده توثیق عام پدید آمد. از آن پس بر سخن کشّی درباره اصحاب اجماع _ که تا سده هفتم معنایی ساده و بی‌پیرایه و از قضا نزدیک به واقعیت‌های خارجی آن روزگار از آن به ذهن دانشوران می‌آمد _ چه معانی که بار نشد و چه کشمکش‌ها که بر سر «ف» و «ال» درنگرفت۲ و این البته یکی از رهاوردهای نه چندان خوشایند این گونه نگاه بود.

از آن زمان تاکنون صدها سال می‌گذرد. به دیگر سخن صدها سال از روزگاری که جهت گیری رجال شیعه از نگاهی تاریخی، فرهنگی و حدیثی به نگاهی اصولی و فقهی دگرگون شد می‌گذرد. برای روا نمایاندن این دگرگونی سخن‌ها گفته‌اند و چنانکه گذشت بارها نوشته‌اند: «نشانه‌هایی که پیشینیان بر پایه آن به احادیث اعتماد می‌کردند از میان رفته است و ما را جز سند نمانده است». آیا به راستی چنین است؟

1.. رجال الکشّی، ص۵۳۰.

2.. تنها برای نمونه به تحلیل همان سخن کشّی دربارۀ اصحاب اجماع در کتاب‌های فوائد رجالی متأخر و گفتگوهای درازدامن بر سر معنای «تصحیح» و «تصدیق» به کار رفته در کلام کشّی مراجعه نمایید.


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
268

نشان می‌دهند اخذ روایت از راوی فاسد المذهب مربوط به روزگار پیش از انحراف وی بوده است. برای نمونه در فضایی که چنان نفرین‌های تند و تیز از سوی امامان علیهم السلام درباره برخی بزرگان واقفی فراز می‌آمد چگونه می‌توان پذیرفت کسی چون ابن ابی عمیر یا حسین بن سعید به نزد علی بن ابی حمزه بطائنی روند و از او حدیث آموزند. در فضایی که شیعیان واقفيان را «کلاب ممطورة»۱ می‌نامیدند چگونه احادیث «علی بن ابی حمزه» و «زیاد بن مروان قندی» را در نگاشته‌های خود بارها و بارها گزارش می‌کردند؟ آیا اینها همه نشان از آن نداشت که میان روایت‌های آنها پس از انحراف و پیش از آن تفاوت می‌نهادند؟

از نگاه این قلم دست کم درباره برخی۲ از سردمداران واقفيه _ که بیش از همه فرقه‌های دیگر با امامان زمان خود علیه السلام دشمنی می‌کردند _ می‌توان گفت روایت‌هایی که اکنون از آنان در دست است از روزگار پیش از انحراف آنهاست.

این دگرگونی نگرش درباره راویان فطحی مذهب نیز دیده می‌شود. نگاه نجاشی و رجالیان پیش از او به فطحیان از هیچ‌رو با نگاه رجالیان سده هفتم همگون نبود. نجاشی علی بن حسن بن فضّال راوی فطحی مذهب شناخته شده را چنان ستوده است که درباره کمتر راوی چنان واژه‌ها را به کار می‌برد۳ اساساً فطحیّان در هیچ یک از احکام شرعی با شیعیان تفاوتی نداشتند چه عبدالله افطح اندکی پس از امام صادق علیه السلام در گذشت۴ و فرصتی نیافت که حکمی _ از پیش خود _ بر نماید یا

1.. «سگان باران‌خورده»، این واژه را برای نخستین بار علی بن إسماعیل میثمی از متکلمان شیعی نیمه دوم سده دوم و نیمه اول سده سوم درباره واقفيان به کاربرد. نک به فرق الشیعة، ص۸۱؛ المقالات و الفرق، ص۹۲.

2.. در اینجا این سخن را درباره همه فاسد المذهب‌ها ادعا نمی‌کنیم اما چنان‌که در متن آورده‌ایم این ادعا درباره برخی از آنان که امامان علیهم السلام سخت نفرینشان کرده‌اند و آنها نیز متقابلاً در اعتقاد نادرست خود سرسختی نشان می‌دادند درست می‌نماید.

3.. رجال النجاشی، ص۲۵۸: «کان فقيه أصحابنا بالکوفة و وجههم و ثقتهم و عارفهم بالحديث و المسموع قوله فيه سمع منه شيئاً کثيراً ولم يعثر له علی زلّةٍ فيه ولا ما يشينه و قلّما روی عن ضعيف وکان فطحيّاً».

4.. فرق الشیعة، ص ۷۸، المقالات والفرق، ص۸۸.

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 77115
صفحه از 315
پرینت  ارسال به