دگرگونی در احکام پیشین پدید آرد و از همینرو بود که عیاشی ابن فضّال را فقیهترین و بزرگوارترین حدیثشناس در عراق وخراسان آن روزگار میشمارد.۱
۴. پيامدهای دگرگونی معنای ضعيف
بر پایه آنچه آمد پژوهنده خود در خواهد یافت که کنار نهادن همه روایتهای هر که جز شیعه امامی باشد _ بدون آنکه به جایگاه وی در جامعه آن روزگار و گونه نگاه شیعیان به وی بنگرند _ از سوی رجالیان سده هفتم و پس از آن تا چه مایه روا و استوار و به واقعیتهای تاریخ حدیث شیعه نزدیک است.
به هر روی با چیرگی مکتب رجالی حلّه همه نگاهها به سوی وثاقت راوی و به سخن درستتر به عدالت او _ آن هم از دیدگاه فقهی _ خیره شد و به ناچار برای آنکه توثیق و تعدیل با نگاه اصولی هماهنگ گردد و بتوان بر پایه استدلالهایی _ شبیه آنچه در دانش اصول به کار میرود _ راوی را توثیق کرد رفته رفته چندین قاعده توثیق عام پدید آمد. از آن پس بر سخن کشّی درباره اصحاب اجماع _ که تا سده هفتم معنایی ساده و بیپیرایه و از قضا نزدیک به واقعیتهای خارجی آن روزگار از آن به ذهن دانشوران میآمد _ چه معانی که بار نشد و چه کشمکشها که بر سر «ف» و «ال» درنگرفت۲ و این البته یکی از رهاوردهای نه چندان خوشایند این گونه نگاه بود.
از آن زمان تاکنون صدها سال میگذرد. به دیگر سخن صدها سال از روزگاری که جهت گیری رجال شیعه از نگاهی تاریخی، فرهنگی و حدیثی به نگاهی اصولی و فقهی دگرگون شد میگذرد. برای روا نمایاندن این دگرگونی سخنها گفتهاند و چنانکه گذشت بارها نوشتهاند: «نشانههایی که پیشینیان بر پایه آن به احادیث اعتماد میکردند از میان رفته است و ما را جز سند نمانده است». آیا به راستی چنین است؟