275
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

که با این نوشتار پیوند داشته باشد بررسی کنیم و هر نکته‌ای را که به گونه‌ای به یافتن پاسخ‌ها اندکی کمک می‌کند گرد آوریم و در کنار آن از نگاشته‌های دیگر مانند کتاب‌های رجالی نیز غافل نباشیم. پس از سنجش، ارزیابی و پردازش داده‌ها این نتیجه‌ها به دست آمد:

«یاران امامان» علیهم السلام را در ارزیابی حدیث شیوه‌ای دیگر بوده است. بر پایه این شیوه توجه به وثاقت و راستگویی راویان یکی از محک‌ها برای اعتباربخشی به حدیث بوده است و نه تنها محک؛ در کنار آن توجه به نگاشته‌های به جا مانده از روزگاران امامان پیشین و مشهور بودن یک نگاشته یا روایت از دیگر محک‌هایی بود که شیعیان از آن سود می‌جستند. بدین سان از همان روزگاران نگاه «قرینه یابی» در میان شیعیان گسترش یافت. بر پایه همین گونه نگاه بود که برخی از احادیث اهل سنت یا بسیاری از راویان فاسدالمذهب در آن روزگار از نگاه امامان علیهم السلام و یاران آن بزرگواران شایسته پذیرش بود.

پس از آن به بررسی روزگاری دیگر در پیشینه حدیث شیعه پرداختم. روزگاری که در آن قم پرچمدار دانش شیعه و محدثان آن نمایندگان اندیشه حدیثی شیعیان بودند. در این بخش نیز تلاش کردیم به همان پرسش‌ها _ که در روزگاران امامان گذشت _ پاسخ دهیم. روش کار در اینجا نیز همانند بخش پیشین بود گو اینکه بیشتر منابع این بخش نگاشته‌های دو شاگرد برجسته این مکتب _ کلینی رحمه الله و صدوق رحمه الله _ بوده است. دستاورد‌های این بخش را می‌توان در زیر گزیده کرد:

الف_ گونه نگاه دانشیان حدیث قم به مقام‌های معنوی امامان علیهم السلام سبب شد بسیاری از راویان از نگاه آنان غالی شناخته شوند و هم از این رو تضعیف گردند. این دیدگاه آنان سال‌ها بعد بر برخی رجالیان شیعه نیز اثر نهاد و آنان نیز در تضعیف برخی از راویان راه قمّیان را پوییدند؛ بی‌آنکه گستره غلوّ و مفهوم حقیقی آن و نیز اینکه غلوّ تا چه پایه با راستگویی یا دروغگویی راوی پیوند دارد به درستی روشن شود.

ب_ معیار‌های ارزیابی حدیث در روزگاران امامان علیهم السلام، در این روزگار نیز کم و


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
274

واحد احادیث را می‌پذیرفتند در هنگام روبرویی با حدیث ضعیف با درنگی بیشتر با آن تعامل می‌کردند و گاه از پذیرش آن نیز خودداری نمی‌کردند. پرسش‌های بنیادین در این بخش آن بوده است که بحث درباره خبر واحد و کشاکش بر سر روایی عمل بر پایه آن از چه زمان آغاز گشت؟ سبب آن چه بود؟ نخستین پرچمداران هر دو سوی این درگیری چه کسانی بودند؟ از چه هنگام و چرا این گفتگو‌ها به گستره حدیث شیعه کشیده شد و سرانجام آنکه پیامد‌ها و اثر این گفتگو‌ها بر اندیشه دانشوران شیعی چه بود؟ در این بخش تلاش داشته‌ایم به جای بررسی این جُستار بر پایه دانش اصول، روش تحلیلی _ تاریخی را به کار گیریم. چه آن را در این موضوع کاراتر و سودمند‌تر می‌دانیم.۱ نتیجه این فصل آن بود که:

الف_ گفتگو بر سر روایی پذیرش خبر واحد از گستره کلام معتزلی به گستره کلام و سپس اصول شیعه راه یافته و جز تنی چند از متکلمان شیعی که با اندیشه‌های معتزلی بسیار آشنا بودند دغدغه دیگر دانشوران شیعی نبوده است.

ب_ از این رو قواعد برخورد با حدیث و از آن میان حدیث ضعیف را نباید از درون استدلال‌های اصولی _ کلامی که در بحث خبر واحد به کار می‌رود بر کشید. اگر چنان کنیم آن قواعد با واقعیت‌های حدیث شیعه سازگار نخواهد بود و بیشتر نمایشگر اندیشه یک دو دانشور متکلم شیعی است.

پس از آن بر پایه روش پیش‌گفته به ارزیابی روند تاریخی برخورد شیعیان با حدیث ضعیف پرداختیم و در نخستین گام این بررسی را از روزگار امامان علیهم السلام آغازیدیم. در این بخش نیز پرسش‌های بنیادین همان بود که گذشت: یاران امامان علیهم السلام با حدیث ضعیف چگونه برخورد می‌کردند؟ این برخورد آنان بر چه پایه‌هایی استوار بود؟ و آیا از تودرتوی احادیث می‌توان اشارت‌هایی از امامان علیهم السلام یا یاران آن بزرگواران درباره چگونگی برخورد با حدیث ضعیف برداشت و دریافت کرد؟ روش درست پاسخ به این پرسش‌ها آن بود که نگاشته‌های حدیثی به جا مانده از سه سده نخست را تا آنجا

1.. در دیباچۀ این نگاشته دربارۀ چرایی گزینش این روش از میان روش‌های ممکن برای بررسی این موضوع سخن گفته ایم.

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 77313
صفحه از 315
پرینت  ارسال به