که با این نوشتار پیوند داشته باشد بررسی کنیم و هر نکتهای را که به گونهای به یافتن پاسخها اندکی کمک میکند گرد آوریم و در کنار آن از نگاشتههای دیگر مانند کتابهای رجالی نیز غافل نباشیم. پس از سنجش، ارزیابی و پردازش دادهها این نتیجهها به دست آمد:
«یاران امامان» علیهم السلام را در ارزیابی حدیث شیوهای دیگر بوده است. بر پایه این شیوه توجه به وثاقت و راستگویی راویان یکی از محکها برای اعتباربخشی به حدیث بوده است و نه تنها محک؛ در کنار آن توجه به نگاشتههای به جا مانده از روزگاران امامان پیشین و مشهور بودن یک نگاشته یا روایت از دیگر محکهایی بود که شیعیان از آن سود میجستند. بدین سان از همان روزگاران نگاه «قرینه یابی» در میان شیعیان گسترش یافت. بر پایه همین گونه نگاه بود که برخی از احادیث اهل سنت یا بسیاری از راویان فاسدالمذهب در آن روزگار از نگاه امامان علیهم السلام و یاران آن بزرگواران شایسته پذیرش بود.
پس از آن به بررسی روزگاری دیگر در پیشینه حدیث شیعه پرداختم. روزگاری که در آن قم پرچمدار دانش شیعه و محدثان آن نمایندگان اندیشه حدیثی شیعیان بودند. در این بخش نیز تلاش کردیم به همان پرسشها _ که در روزگاران امامان گذشت _ پاسخ دهیم. روش کار در اینجا نیز همانند بخش پیشین بود گو اینکه بیشتر منابع این بخش نگاشتههای دو شاگرد برجسته این مکتب _ کلینی رحمه الله و صدوق رحمه الله _ بوده است. دستاوردهای این بخش را میتوان در زیر گزیده کرد:
الف_ گونه نگاه دانشیان حدیث قم به مقامهای معنوی امامان علیهم السلام سبب شد بسیاری از راویان از نگاه آنان غالی شناخته شوند و هم از این رو تضعیف گردند. این دیدگاه آنان سالها بعد بر برخی رجالیان شیعه نیز اثر نهاد و آنان نیز در تضعیف برخی از راویان راه قمّیان را پوییدند؛ بیآنکه گستره غلوّ و مفهوم حقیقی آن و نیز اینکه غلوّ تا چه پایه با راستگویی یا دروغگویی راوی پیوند دارد به درستی روشن شود.
ب_ معیارهای ارزیابی حدیث در روزگاران امامان علیهم السلام، در این روزگار نیز کم و