277
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

شناس می‌نشاندند؛

ج_ دیگر نشانه‌هایی که از دیدگاه پسینیان ضعف حدیث را به دنبال می‌آورد _ مانند ناپیوسته بودن سند _ نیز به تنهایی دلیلی برای کنار نهادن روایت به شمار نمی‌آمد. به ویژه آنگاه که نشانه‌ای بر درستی آن روایت فراز می‌آمد مانند آنکه بزرگانی آن را گزارش کرده باشند، یا شیعیان بر پذیرش آن همداستان باشند یا...؛

د_ اندیشه‌های کلامی و گفتگو‌های برخاسته از آن همچون موضوع «غلوّ» و درآمیختگی آن با دوستی‌ها و دشمنی‌هایی که میان برخی از بزرگان شیعه در سه سده نخست پدید آمده بود بر ارزیابی رجالیان دست کم درباره برخی راویان که محل گفتگو بوده‌اند اثر نهاده است.

ﻫ _ از این رو به کار گرفتن تضعیف‌های رجالیان درباره هر راوی که باشد بدون درنگریستن به فضای فرهنگی سه سده نخست و چرایی تضعیف وی پندار و شیوه‌ای ناروا و نادرست است.

در بررسی مکتب بغداد بیشتر نگاشته‌های حدیثی، فقهی و اصولی این مکتب را که نوشته سه دانشور بزرگ آن، شیخ مفيد رحمه الله، سیّد مرتضی رحمه الله، و شیخ طوسی رحمه الله است بررسی نموده وتلاش کردیم هر نکته را که ما را به ارائه دیدگاه آنان درباره ارزیابی حدیث و به ویژه حدیث ضعیف نزدیک می‌کند گرد آوریم؛ نتیجه‌های زیر رهاورد این کنکاش است:

الف_ اعتماد به نگاشته‌های بزرگان شیعه در سه سده نخست، توجه به روش شیعیان در پذیرش روایات مرسل برخی از راویان، پذیرش شیوه شیعیان درباره عمل به روایت‌های برخی راویان سنی یا فاسدالمذهب و نکته‌هایی از این دست، از ویژگی‌های نگاه شیخ طوسی در برخورد با حدیث بوده است.

ب_ اما در این میان متکلّمانی مانند سیّد مرتضی به احادیث یاد شده در این نگاشته‌ها چندان روی خوش نشان نمی‌دادند چه همه آنها را خبر واحد می‌دانستند ولی این دیدگاه آنان، از هیچ رو دیدگاه همه یا حتی بیشتر شیعیان آن روزگار نبوده است.


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
276

بیش به چشم می‌خورد. شیخ صدوق و استادش ابن ولید گرچه در مواردی روایات برخی راویان ضعیف را به یک سو می‌نهادند ولی در بسیار جا روایت‌های ضعیفان را گزارش کرده و بدان چنگ زده‌اند.

ج_ توجه به نگاشته‌های شناخته شده در میان شیعیان در این روزگار نیز برجسته‌ترین محک برای ارزیابی احادیث به شمار می‌آمد تا آنجا که صدوق رحمه الله بسیاری از نگاشته‌های خود به ویژه کتاب برجسته فقهی خود _ کتاب من لا يحضره الفقيه _ را آشکارا بر پایه همین محور نگاشته است.

د_ از گرد هم آوردن و ارزیابی همه نکته‌ها درباره چگونگی روبرویی قمّیان با حدیث ضعیف می‌توان دانست که آنان روایت را _ تنها از آن رو که راوی آن ضعیف است یا سند آن ناپیوسته _ به کنار نمی‌نهادند. اگر آن روایت از میان روایت‌های راویان ثقه پشتیبانی داشت یا نشانه‌ای بر درستی آن به چشم می‌خورد آن را می‌پذیرفتند.

ﻫ _ در کنار اینها نشانه‌هایی نیز برای کنار نهادن روایت داشتند. ضعیف بودن راوی تنها در برخی مواقع _ و نه همیشه _ مانند جایی که راوی ضعیف در نقل حدیثی متفرد بود، سبب کنار نهادن روایت وی می‌شد؛

پس از مکتب قم مکتب رجالیان شیعه را بررسیدیم. در این بخش کتاب‌های رجالی شیعه را که از پنج سده نخست به جا مانده است ارزیابی کرده و نشان داده‌ایم که:

الف_ رجالیان شیعه همه روایت‌های یک راوی ضعیف را به جهت ضعف وی به کنار نمی‌نهادند؛ از نگاه آنان بُوَد که راوی، ضعیف ولی روایتش پذیرفته باشد این در هنگامی بود که دیگران نیز همان روایت را گزارش کرده بودند یا نشانه‌ای به چشم می‌خورد که بیانگر درستی نگاشته حدیثی آن راوی بود که ما را درباره درستی روایت وی آسوده خاطر می‌ساخت.

ب_ بر پایه اندیشه پیشین، آنان روایت‌های فاسدالمذهب‌های راستگو را می‌پذیرفتندو گاهی حتی برخی از راویان فاسدالمذهب را در جایگاه یک فقیه دین

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 77293
صفحه از 315
پرینت  ارسال به