279
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

بایسته و ضروری است تا آنجا که می‌توان گفت بدون آن‌گونه نگاه، ارزیابی یک حدیث از واقعیت‌های چند سده نخست در گستره حدیث شیعه دور خواهد بود.

در بخش پسین به گفتگو درباره چگونگی دگرگونی معنای حدیث ضعیف پرداختیم. نتیجه این بخش به این شرح است:

الف_ تا روزگار سیّد بن طاووس واژه ضعیف مساوی با واژه «غیر معتبر» بوده است. به دیگر سخن از روزگاران امامان تا نیمه‌های سده هفتم آنگاه که محدثان یا فقیهان حدیثی را «ضعیف» می‌خواندند خواست آنان این بود که آن حدیث در خور اعتماد نیست؛ خواه راویان آن، همه ثقه و سند آن پیوسته باشد یا نه؛

ب_ از روزگار محقق حلی (م676ق) اندک اندک نقش سند در کاربرد واژه ضعیف برجسته‌تر گشت. بدین معنا که با چیرگی نگاه اصولی و فقهی به حدیث آنگاه که فقیهان به جای محدثان در جایگاه ارزیابی حدیث نشستند واژه ضعیف را در نمونه‌های بسیار پس آنکه بر سند حدیث خرده‌ای می‌گرفتند، به کار می‌بردند در حالی که تا پیش از آن سند و متن هر دو در کاربرد واژه ضعیف فرادید محدثان بود. کوتاه سخن آن که از روزگار محقق حلی فقیهان واژه ضعیف را بیشتر در معنایی که به معنای امروزین آن نزدیک می‌نمود به کار می‌بردند.

ج_ با پای نهادن ابن داوود و علامه حلی _ دو تن از شاگردان برجسته محقق حلی _ به میدان، فرمانروایی مکتب سندگرا بیش از پیش استوار‌تر گشت. این دو دانشور برای نخستین بار واژه ضعیف را در معنای اصطلاحی کنونی به کار بردند. این بدان معنا بود که از این پس ارزیابی حدیث _ واژه گونه شیوه پیشینیان _ تنها وتنها بر پایه سند چهره می‌بندد و متن را هیچ جایگاهی در این ارزیابی نخواهد بود.

د_ بنیادی‌ترین دلیل این‌گونه عملکرد آن بود که آنان از نگاه یک فقیه و اصولی به حدیث می‌نگریستند. یک فقیه، حدیث را از آن رو که یک دلیل شرعی است به کار می‌گیرد و روشن است که بر پایه این نگاه برای استدلال به یک حدیث باید نخست


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
278

ج_ محدثان بغدادی مانند شیخ طوسی حدیث ضعیف را تنها به دلیل ضعیف بودن کنار نمی‌نهادند. اگر نشانه‌ای _ مانند آنچه در بند الف آمد _ درباره آن حدیث به چشم می‌خورد آن را می‌پذیرفتند.

د_ متکلمان حديث شناس بغدادی اگر نشانه‌ای قطعی بر ناراستی یک حدیث وجود داشت از برساخته خواندن آن تن نمی‌زدند حتی اگر راویان آن همگی ثقه باشند؛ در این هنگام اگر کاستی‌ای هم در آن سند به چشم می‌خورد زمینه برای جعلی خواندن آن فراهم‌تر می‌گشت.

البته باید توجه داشت که هر نشانه‌ای از نگاه آنان نمی‌توانست برساخته بودن حدیث را اثبات کند. این نشانه باید آشکار و قطعی می‌بود؛

پس از مکتب حدیثی بغداد اکنون هنگام آن بود که اندیشه دانشوران حلی را _ که بیشتر آنان فقیه و اصولی بوده‌اند _ به بررسی می‌نهادیم. از میان این دانشوران دیدگاه‌های حدیثی پنج تن را به گونه ویژه ارزیابی کرده ایم.

از بررسی دیدگاه‌های این چند تن دریافتیم که:

الف_ در اندیشه سیّد علی بن طاووس و پیروان وی اعتماد به نگاشته‌های شیعیان در سده‌های نخست _ به ویژه آن دسته از نگاشته‌ها که نویسندگانشان دغدغه گردآوری احادیث معتبر را داشته‌اند _ محکی بسیار بنیادین به حساب می‌آمده است.

ب_ محقق حلی و شاگردانش البته _ از آنجا که بیشتر گستره کار آنان فقه و اصول بوده است _ بیشتر بر عمل اصحاب پای می‌فشرده‌اند.

ج_ بر پایه دو بند پیش گفته، اگر روایت ضعیف در نگاشته‌ای شایسته اعتماد فراز آمده بود از نگاه دست کم گروهی از دانشوران حلّه شایسته پذیرش بود. نیز اگر اصحاب روایتی هر چند ضعیف را پذیرفته باشند آن روایت شایان توجه ودر خور پذیرش است. نشانه‌هایی دیگر نیز _ همچون شناخته شده بودن آن روایت، فراوانی گزارشِ آن و جز این دو _ از نگاه آنان در پذیرش روایت ضعیف بی‌اثر نیست.

د_ نگاه کتاب‌شناسی سیّد بن طاووس برای تکمیل نگاه راوی محور به حدیث

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 77267
صفحه از 315
پرینت  ارسال به