بخشبندی کم رنگتر گشت تا آنگاه که برخی حدیثپژوهان آن را در حوزههایی مانند احادیث اصول و روضه کافی نیز _ که احادیث غیر فقهیاند _ به کار گرفتند.۱
آنچه گذشت گزیدهای از نتایج این سیاهه بود امّا این نوشته پیشنهادهایی نیز درباره چگونگی ارزیابی حدیث دارد. رسالت پایانی این نوشتار آن بود که بگوید باید گونه نگاه به حدیث و شیوه ارزیابی آن را دگرگون کرد و طرحی نو که با واقعیتهای حدیثی ما همسو باشد درانداخت.
اکنون پیشنهادهای این نوشتار را درباره شیوه شایسته برای ارزیابی حدیث در دو دسته گزیده میکنیم:
پیشنهادها در گستره ارزیابی راویان حدیث
در گستره ارزیابی راویان حدیث این نوشتار پژوهشگران را به نکتههای زیر سفارش میکند:
1. همانسان که دانش رجال ما با تاریخ حدیث درآمیخته است، باید ارزیابیهای رجالی نیز در بسترنگاه تاریخی شکل گیرد.
2. در کنار آن واقعیتهای پیدا و پنهان در گستره حدیث را نیز نباید از نظر دور داشت. اینکه چه بزرگانی از آن راوی حدیث آورده اند، وی شاگرد چه راویانی بوده است و بسیار نشانههای دیگر که امروزه آنها را «نشانههای ذم یا مدح» نام مینهند هر یک میتواند ما را به شناخت درست از یک راوی نزدیک کند.
3. در روش «قرینهیابی» _ که این نوشتار آن را پیشنهاد میکند _ باید بر هر قرینه تنها به اندازه وزن حقیقی آن پای فشرد.۲ ارزش هر نشانه را با این محک میتوان