شئ منها و أنّه لم یکن من الراسخین فی العلم أصلاً و یجوز استنباط ذلک والإحاطة به إذا قیست روایاته بعضها ببعض و بما رواها رواة آخرون فی معناها ثم یلاحظ أنّه کان قلیل الروایة أو مکثراً منها و أنّه کان مخلّطاً أو لم یکن و هکذا و هذا یحصل أیضاً بمراجعة الأحادیث التی وردت عن الأئمة علیهم السلام بشأن الرواة من أصحابهم أو من تَقَدَّمهم و قد أبدوا فیها وثوقهم بشخص أو عدم وثوقهم به فتعطینا صورة من حال رواة الحدیث من ناحیة موقفهم لدی الأئمة الهداة علیه السلام...».۱
با این همه نگاهی که اکنون بر گستره فقه و حدیثِ شیعه سایه افکنده است، نگاهی دیگر است.
5. در روش فراگیر کنونی برای آنکه بدانیم یک راوی ثقه است یا ضعیف به چند کتاب کهن رجالی درمی نگریم. اگر آنان گزارشی یا سخنی در وثاقت وی فراز آورده باشند وی را ثقه یا ضعیف میدانیم و اگر آنان درباره وی هیچ نگفته باشند آنگاه وی را مجهول و ناشناخته میشماریم. حال آن راوی هر که هست باشد؛ شاگرد و استاد هر که باشد. و هر اندازه از وی حدیث در دست داشته باشیم. میبینید که این روش نگاهی یکسر فرمولی به رجال دارد. گویی دانش رجال فراهم آمدهای از معادلات ریاضی است که هر معادله تنها با یک عدد پاسخ درست را به دست میدهد.
6. ولی بر پایه روش نشانه شناسی پیشنهادی برای ارزیابی شخصیت راوی هرگز نمیتوان و نباید به دیدگاه رجالیان بسنده کرد. در کنار دیدگاه آنان نشانههای تاریخی، شمار روایتهای راوی، استادان و شاگردان وی، جایگاه وی در فعالیتهای حدیثی روزگار خود، نگاه امامان علیهم السلام به وی و بسی نشانههای دیگر را باید پیشِ چشم داشت و آنها را در ارزیابیهای خود تأثیر داد.
7. در روش پیشنهادی توجه به فضای تاریخی زندگی راویان برای ارزیابی شخصیت آنان بایسته و ضروری است. توجه به این نکته تا بدان پایه اثرگذار است که گاهی حتی سبب میشود نتیجه ارزیابی ما دیدگاه برخی رجالیان بزرگ را به کنار زند.
8. بر پایه این روش نگاه تقدس آمیز به سخنان رجالیان را باید به کنار نهاد. به آن