پاسخ این پرسشها را بیابیم که آیا میتوان به این حدیث اعتماد کرد یا نه؟ اگر چنین کنیم خواه ناخواه برخی از احادیثی که پسینیان آن را ضعیف میخوانند و از گردونه اعتبار کنار مینهند شایسته پذیرش خواهند بود.
به هر روی پیشنهادهای این نوشتار در گستره ارزیابی روایتها چنین است:
1. ارزیابی یک حدیث بر پایه دو دسته از نشانهها چهره میبندد. نخست نشانههایی که ما را درباره پذیرش درونمایه یک حدیث آسوده خاطر میسازد و بخشی از آنها در بخشهای پیشین گذشت. این دسته را نشانههای پذیرش مینامیم. دو دیگر دستهای که درون مایه روایتی را نااستوار و پذیرش آن را ناروا مینمایاند. این دسته را میتوان نشانههای ردّ درون مایه یک حدیث نامید. برای ارزیابی متن هر حدیث باید تلاش کرد تا آنجا که بتوان هر نشانه از هر یک از این دو دسته را که فراچنگ آید گرد آورد آنگاه هر دو دسته از این نشانهها را با یکدیگر سنجید تا سرانجام بتوانیم دریابیم کفّه کدامیک از این دو دسته سنگینتر است و آیا میتوان به آن حدیث اعتماد کرد یا نه؟۱
2. اعتماد به نگاشتههای شناخته شده در میان یاران امامان علیهم السلام و مشهور بودن روایت از ملاکهای شیعیان برای پذیرش احادیث بوده است. بر پایه همین نگاشتهها کتابهای چهارگانه، بسیاری از نگاشتههای شیخ صدوق رحمه الله و برخی کتابهای دیگر سامان یافتهاند. از این رو اصل نخستین دراین نگاشتهها آن است که احادیث آنها از معصومین علیهم السلام صادر شدهاند جز آنکه دلیلی استوارتر خلاف آن را بر ما بنمایاند؛ از این رو حدیثی که در این دسته از نگاشتهها آمده باشد و از دیدگاه پسینیان ضعیف نامیده شود تنها بر پایه ضعف سند به کنار نمیرود. البته روشن است آنگاه که دلیلی استوارتر بر کنار نهادن حدیثی که در این نگاشتهها آمده باشد به چشم آید آن حدیث را وامی نهیم حتی اگر سندش صحیح باشد.