چاره را در اين ديدند که بیهيچ گفتگو با حجيّت هر گونه خبر واحد _ خواه راوی آن راستگو باشد يا چندين کس آن را بازگو کرده باشند يا نه _ به سختی بستيزند.۱ با این حال چنان که خواهیم دید بیشتر آنان کوشیدند به جای اتخاذ چنین موضع دردسر ساز امکان عمل به خبر واحد را بپذیرند و در عوض برای پذیرش آن شروطی قرار دهند که سبب میشد روایات مخالف مبانی آنها از گردونه عمل خارج گردد.۲
از آن سوی محدثين سنّی نيز از همين زمان يا بهتر بگويیم از نيمه دوم سده دوم به استدلال برای حجّيّت خبر واحد روی آوردند. شافعی (م204ق) در دو کتاب خود: الرسالة و جماع العلم _ چنان که سنّيان گفتهاند برای نخستين بار۳ _ در بخشهایی دراز دامن به اين موضوع پرداخت.۴ وی در الرسالة ابتدا شروط لازم برای پذیرش خبر واحد را یاد کرده۵ و سپس به اثبات اصل حجّیّت آن پرداخته و در این راستا به آياتی چند از قرآن و اجماع مسلمین و نيز احاديث بسيار تمسک کرده است.۶ اندکی پس از او ابن
1.. نظام ظاهراً خبر متواتر را نیز حجت نمیدانست و معتقد بود امکان کذب در این نوع از اخبار نیز وجود دارد. نک: الفرق بین الفرق، بغدادی، ص۱۴۳؛ أصول الدین، همو، ص۱۱ _ ۱۲. البته وی بر آن بود که خبر واحد ممکن است علم آور باشد ولی به شرط آنکه قرینۀ علم آوری آن را همراهی کند. تازه در این هنگام نیز علم آور بودن آن ممکن است و نه ضروری. ر. ک: الذریعه، سیّد مرتضی، ج۲، ص۵۱۷؛ عدة الأصول، ج۱، ص۹۷؛ اللمع فی أصول الفقه، ص۲۱۰.
2.. همچنانکه از دیدگاه ابو علی جبایی و بلخی که در پی میآید پیداست.
3.. شرح صحيح مسلم، نووی، ج۱، ص۱۳۱.
4.. الرسالة، شافعی، ص۳۶۹ تا ۴۷۰، اين حجم فراوان آن هم در نخستين کتاب اصولی سنّی بيانگر آن است که اين موضوع تا چه مايه دغدغه فکری محدثان عامه بوده است. نيز وی در جماع العلم، از ص۲۸۷ تا ص۳۰۰ درباره اثبات حجيت اخبار عموماً و بويژه خبر واحد سخن گفته است که پیشتر به بخشی از نظرات وی در این کتاب پرداختیم.
5.. نک به: الرسالة، شافعی، ص۳۷۰ و پس از آن، شروط وی عموماً مورد توجه محدثان سنّی دورههای بعد قرار گرفت. برخی از این شروط عبارتند از: راوی ثقه و به راستگويی در حديث شناخته شده باشد، حديث را با همان واژگانی که شنيده بازگو کند و سند حديث پيوسته باشد.
6.. برای نمونه نک: استناد به حديث «من کذّب عَلَیّ» ( الرسالة، ص۳۹۷)، نضّر الله عبداً سمع مقالتي» (همان، ص۴۰۱) و همچنين اجماع مسلمانان (همان، ص۴۰۳)، و نيز آياتی از قرآن از جمله: نوح/۱؛ هود/ ۲۵؛ مومنون/ ۲۳ و... . (همان، ص۴۳۶).