35
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

حنبل (م241ق) خبر واحد را عقلاً و شرعاً حجّت و لازم الاتباع می‌دانست.۱

در همين روزگاران بود که بخاری (م256ق) در صحيح خود بخشی را گشود و آن را «باب ما جاء فی إجازة خبر الواحد الصدوق فی الأذان و الصلاة و الصوم و الفرائض و الأحکام»۲ نام نهاد. او دراين باب به دو آيه «نَفر۳ » و «نبأ۴ » _ در کنار احاديث _ استناد کرده است. در اين رویکرد بخاری، بسيار بايد در نگريست چه _ تا آنجا که ديده‌ام _ برای نخستين بار یک محدّث _ در برجسته‌ترين نگاشته حديثی خود، خويشتن را موظف می‌دانست که برای روایی عمل به خبر واحد _ استدلال کند. تا پيش از آن محدثان لزومی نمی‌ديدند درباره روایی شيوه‌ای که نزد بسياری از آنان از «بديهيات» به شمار می‌آمد چندان سخن بگويند يا استدلال کنند، تا چه رسد که در کتاب‌های حديثی خود بابی را بدان اختصاص دهند. اين خود نشان از نيروی بزرگ جريان معتزلی داشت که در آن روزگار با تمام توان روياروی محدثين سنی قد افراشته بود. پس از وی، ابن حبّان (م354ق) نيز در صحيح خود۵ به اين جستار پرداخت و پس از او دار قطنی (م385ق) نيز در سنن خود گفتگو درباره لزوم عمل به آن را پی گرفت.۶

1.. الإحکام، آمدی، ج۲، ص۵۱. نیاز به یادآوری نیست که باور به لزوم عمل به خبر واحد به این معنا نیست که هواداران آن هر گونه خبر واحدی را با هر شرایط می‌پذیرند بلکه همگی در اصل این نکته که پذیرش خبر واحد وابسته به وجود شروطی در راویان یا خود خبر است با یکدیگر همداستانند هرچند در شروط لازم و چند و چون آن با یکدیگر اختلافاتی دارند. از این رو بیشتر اصولیان سنی پس از اثبات لزوم عمل به خبر واحد از شروط لازم برای پذیرش خبر سخن گفته‌اند: الفصول، جصّاص، ج۳، ص۱۳۴؛ اللمع، ص۲۱۸ به بعد؛ المستصفی، ص۱۲۳؛ الإحکام، آمدی، ج۲، ص۷۱.

2.. صحيح البخاری، ج۸، ص۱۳۲.

3.. سوره توبه، آیه ۱۲۲: ﴿و ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا کافَّة فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طائِفَة لِيَتَفَقَّهُوا فِی الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ‏﴾.

4.. سوره حجرات، آیه ۶: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَکمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَة فَتُصْبِحُوا عَلى‏ ما فَعَلْتُمْ نادِمین﴾.

5.. صحيح ابن حبّان بترتيب ابن بلبان، ج۵، ص۴۳۶ وی نام اين بخش را «ذکر الخبر المدحض قول من نفی جواز قبول خبر الواحد» نهاد.

6.. سنن الدارقطنی، ج۴، ص۸۹: «باب خبر الوحد يوجب العمل».


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
34

چاره را در اين ديدند که بی‌هيچ گفتگو با حجيّت هر گونه خبر واحد _ خواه راوی آن راستگو باشد يا چندين کس آن را بازگو کرده باشند يا نه _ به سختی بستيزند.۱ با این حال چنان که خواهیم دید بیشتر آنان کوشیدند به جای اتخاذ چنین موضع دردسر ساز امکان عمل به خبر واحد را بپذیرند و در عوض برای پذیرش آن شروطی قرار دهند که سبب می‌شد روایات مخالف مبانی آنها از گردونه عمل خارج گردد.۲

از آن سوی محدثين سنّی نيز از همين زمان يا بهتر بگويیم از نيمه دوم سده دوم به استدلال برای حجّيّت خبر واحد روی آوردند. شافعی (م204ق) در دو کتاب خود: الرسالة و جماع العلم _ چنان که سنّيان گفته‌اند برای نخستين بار۳ _ در بخش‌هایی دراز دامن به اين موضوع پرداخت.۴ وی در الرسالة ابتدا شروط لازم برای پذیرش خبر واحد را یاد کرده۵ و سپس به اثبات اصل حجّیّت آن پرداخته و در این راستا به آياتی چند از قرآن و اجماع مسلمین و نيز احاديث بسيار تمسک کرده است.۶ اندکی پس از او ابن

1.. نظام ظاهراً خبر متواتر را نیز حجت نمی‌دانست و معتقد بود امکان کذب در این نوع از اخبار نیز وجود دارد. نک: الفرق بین الفرق، بغدادی، ص۱۴۳؛ أصول الدین، همو، ص۱۱ _ ۱۲. البته وی بر آن بود که خبر واحد ممکن است علم آور باشد ولی به شرط آن‌که قرینۀ علم آوری آن را همراهی کند. تازه در این هنگام نیز علم آور بودن آن ممکن است و نه ضروری. ر. ک: الذریعه، سیّد مرتضی، ج۲، ص۵۱۷؛ عدة الأصول، ج۱، ص۹۷؛ اللمع فی أصول الفقه، ص۲۱۰.

2.. همچنان‌که از دیدگاه ابو علی جبایی و بلخی که در پی می‌آید پیداست.

3.. شرح صحيح مسلم، نووی، ج۱، ص۱۳۱.

4.. الرسالة، شافعی، ص۳۶۹ تا ۴۷۰، اين حجم فراوان آن هم در نخستين کتاب اصولی سنّی بيانگر آن است که اين موضوع تا چه مايه دغدغه فکری محدثان عامه بوده است. نيز وی در جماع العلم، از ص۲۸۷ تا ص۳۰۰ درباره اثبات حجيت اخبار عموماً و بويژه خبر واحد سخن گفته است که پیشتر به بخشی از نظرات وی در این کتاب پرداختیم.

5.. نک به: الرسالة، شافعی، ص۳۷۰ و پس از آن، شروط وی عموماً مورد توجه محدثان سنّی دوره‌های بعد قرار گرفت. برخی از این شروط عبارتند از: راوی ثقه و به راستگويی در حديث شناخته شده باشد، حديث را با همان واژگانی که شنيده بازگو کند و سند حديث پيوسته باشد.

6.. برای نمونه نک: استناد به حديث «من کذّب عَلَیّ» ( الرسالة، ص۳۹۷)، نضّر الله عبداً سمع مقالتي» (همان، ص۴۰۱) و همچنين اجماع مسلمانان (همان، ص۴۰۳)، و نيز آياتی از قرآن از جمله: نوح/۱؛ هود/ ۲۵؛ مومنون/ ۲۳ و... . (همان، ص۴۳۶).

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 77239
صفحه از 315
پرینت  ارسال به