ولی برای روشن شدن همه زوایای پنهان بحث باید به دیدگاه مرجع وقت شیعه پس از سیّد یعنی شیخ طوسی در نگریم که در این باره برای ما بسیار راه گشاست.
شیخ در کتاب مهمّ العدة فی اصول الفقه خود فصلی گسترده را برای گفتگو از خبر واحد و حجّیّت یا عدم حجّیّت آن گشوده است۱ و پس از گزارشی از دیدگاهها و بررسی و نقد دلایل هر دیدگاه نظر خود را میآورد و بر جواز عمل به خبر واحد میرود۲ و شگفت آن که همان نکتهای که پرسشگر از سیّد مرتضی پرسیده بود اکنون به عنوان نخستین دلیل شیخ بر دیدگاهش مطرح میشود. بنگرید: «و الّذی یدل على ذلک: إجماع الفرقة المحقة، فإنی وجدتها مجمعة على العمل بهذه الأخبار التی رووها فی تصانیفهم و دوّنوها فی أصولهم، لا یتناکرون ذلک و لا یتدافعونه».۳ و شگفتتر آن که شیخ تصریح میکند که اگر عمل به خبر واحد هم مانند قیاس نزد شیعیان ممنوع بود همان سرنوشتی برای آن رقم میخورد که برای قیاس پدید آمد و عدم حجّیّت آن میان شیعیان بسیار شهرت مییافت و حال آن که چنین نشده است.۴ میبینیم که شیخ درست نکتهای را انکار میکند که پیشتر سیّد اصرار داشت آن را به عنوان شعار شناخته شده شیعه معرفی کند، یعنی شهرت داشتن عدم حجّیّت خبر واحد نزد شیعه همانند شهرت داشتن عدم حجّیّت قیاس نزد آنان.
نکته دیگری که شیخ به عنوان نمونه عینی تمسک شیعیان به روایتهای موجود در کتابهای حدیثی فراز میآورد این است: «حتى أن واحداً منهم إذا أفتى بشـیء لا یعرفونه سألوه من أین قلت هذا؟ فإذا أحالهم على کتاب معروف، أو أصل مشهور، و کان راویه ثقة لا ینکر حدیثه، سکتوا و سلموا الأمر فی ذلک و قبلوا قوله، و هذه عادتهم و سجیتهم من عهد النبی _ صلى الله علیه و آله و سلم _ و من بعده من الأئمة _ علیهم السلام _ ، و من زمن الصادق جعفر بن محمد _ علیه السلام _ الّذی انتشـر العلم عنه و کثرت الروایة من جهته، فلولا أن العمل بهذه الأخبار