غیرهم، مثل ابن قبة و المفید و السیّد المرتضی و غیرهم و وجه اشتهار هذه الجملة بین المتکلمین منا دون غیرهم، أنّ المتکلمین منا، کانوا فی مقام المناظرة مع المخالفین.۱
خواست ما از آنچه در اين فصل گذشت آن بود که نشان دهیم سخن از درستی يا نادرستی عمل به خبر واحد، از ريشه، یک کژ راهه بود که از جريان کلام اعتزالی سرچشمه میگرفت حالی که از هيچ روی دغدغه بنيادين محدثان شيعه دست کم در سه سده نخست نبود.
از اين رو نبايد چشم داشت که در اين نوشتار از نگاه یک اصولی به روايت ضعيف بپردازیم و در این باره بحث کنیم که آیا دلايل حجيّت خبر واحد را يارای آن هست که ما را به حجيّت حديث ضعيف برساند يا نه؟
از نگاه اين ناچيز، نگاه اصولی به حديث ضعيف۲ _ دست کم نسبت به برخورد پيشينيان تا سده هفتم _ اگر بهرهای پژوهشی را به دست دهد باری واقعنمایی آن در موارد بسیار اندک است و پژوهشگر را از مسیر درست گفتگو ناخودآگاه دور میسازد؛ زیرا بحث از روایی پذیرش خبر واحد و شروط لازم برای قبول آن اساساً در بستر گفتگوهای میان فرقههای فعال در سده دوم تا چهارم هجری رشد یافته است. از این