حديث ضعيف در روزگار امامان علیهم السلام
زَیدٌ قَالَ: حَدَّثَنَا جَابِرُ بْنُ یزِیدَ الْجُعْفی قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یقُولُ: إِنَّ لَنَا أَوْعِیة نَمْلَأُهَا عِلْماً وَ حُکماً، وَ لَیسَتْ لَهَا بِأَهْلٍ، فَمَا نَمْلَأُهَا إِلَّا لِتُنْقَلَ إِلَى شِیعَتِنَا؛ فَانْظُرُوا إِلَى مَا فی الْأَوْعِیة فَخُذُوهَا، ثُمَّ صَفُّوهَا مِنَ الْکدُورَة تَأْخُذُوا مِنْهَا بَیضَاءَ نَقِیة صَافِیةً. وَ إِیاکمْ وَ الْأَوْعِیةَ؛ فَإِنَّهَا وِعَاءُ سَوْءٍ فَتَنَکبُوهَا.۱
در اين بخش سر آن دارم که درباره ديدگاه و روش ياران امامان علیهم السلام در روزگار آن بزرگواران در برخورد با حديثی که چند قرن بعد حديث ضعيف ناميده شد سخن بگويم. بیهيچ گمان اين گفتار با گفتمان: «معيارهای ارزيابی و اعتماد به احاديث» از ديد ياران امامان علیهم السلام پيوندی ناگسستنی دارد؛ از اين رو در اين بخش بايد بدين بحث نيز پرداخت و از رهگذر آن، روش آن بزرگان را در برخورد با حديث ضعيف روشن کرد.
پيش از اين خوانديم که حديث ضعيف از ديد متأخرين چگونه شناسانده شده است. اکنون در اين بخش پرسش بنيادين اين است:
در روزگار امامان علیهم السلام آن بزرگواران و نيز ياران آن فرزانگان با حديثی که در روزگاران پسين حديث ضعيف ناميده شد و نيز گونههای مختلف آن چگونه برخورد میکردند؟