در پذيرش يا کنار نهادن روايت داشت چنان که در «مقبوله عمر بن حنظلة»۱ از آن ياد شده است.
۴. روایات شاذ
در همين روايت آمده است که در هنگام تعارض روايتی که شاذ باشد (درون مايه آن ناشناخته و با مشهور مخالف باشد) به کناری نهاده میشود.
۵. عرضه حدیث
جز آنچه گذشت امامان علیهم السلام یک معيار فراگیر ديگر نيز برای ارزيابی روايات به دست شيعیان دادهاند. آن معيار سرنوشت ساز عرضه روايات بر قرآن و سنت است. در احاديث فراوانی اين نکته گوشزد شده است که: «کل حدیث لایوافق کتاب الله فهو زُخرُفٌ».۲
بر پايه همين گونه روايات که دستهای از آنها آنگاه که دو حديث با هم تعارض پيدا میکنند به کار میآيند، شيخ طوسی رحمه الله در الاستبصار برخی از روايات را بر برخی ديگر ترجيح داده است.۳ در روزگار ما نيز انديشوران دينشناس آن را ملاکی برای اعتبار روايات نه تنها در هنگام تعارض بلکه در همه زمانها دانستهاند.۴
آنچه گذشت گزارش گونهای گزيده بود از آنچه در روزگار امامان علیهم السلام برای ارزيابی و سنجش احاديث به کار میرفت. اکنون بر پايه اين گزاراشها به پرسش آغازين اين گفتار باز گرديم و بنگريم که آيا در آن روزگاران از ضعيفان روايت نقل میکردند؟ اگر پاسخ آری است، اين نقل بر چه پايه و بنيادی استوار گشت؟ و ديدگاه امامان علیهم السلام در