73
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

نوشته است _ از رجوع به روايات سنی باز نمی‌دارند۱ بلکه در کنار تأييد درستی برخی از آنها، امامان علیهم السلام پيوسته بر اين نکته پای می‌فشردند که ريشه‌ها و دروازه‌ها و پناهگاه‌های دانش را بايد نزد آنان جُست.۲

در برخی از اين گونه روايات، راوی به روشنی نقل روايت از سنّی‌ها را از سوی گروه يا گروه‌هایی از شيعیان گزارش می‌کند.۳ البته بسیاری از شیعیان آنچه را که در محافل سنی به عنوان روایتی منسوب به رسول خدا صلی الله علیه و آله یا دیدگاهی در زمینه فقه یا جز آن شناخته می‌شد بر امام علیه السلام عرضه می‌کردند و امام نیز آنان را بر نظر حق واقف می‌فرمود.۴

ياران آن بزرگواران نيز در طول سه سده نخست، از سنّی‌ها حديث می‌شنيدند.۵

1.. بحار الانوار، ج۲، ص۲۱۵. ايشان اين‌گونه احاديث را در بابی آورده و نام ‌آن را چنين نهاده است: «باب ما ترويه العامة من أخبار الرسول صلی الله علیه و آله و أنّ الصحيح من ذلک عندهم علیهم السلام و النهی عن الرجوع إلی أخبار المخالفين...».

2.. بصائر الدرجات، ص۳۸۳: «و عندنا معاقل العلم و فصل ما بين الناس».

3.. السرائر، ج۳، ص۵۶۵: «قلت لأبی عبدالله علیه السلام إنّا نأتی هؤلاء المخالفين فنسمع منهم الحديث يکون حجة لنا عليهم...». در اين روايت امام علیه السلام راوی را از نقل کردن از سنّی‌ها به سختی باز می‌دارد اما به گواهی روايات بصائر می‌توان گفت مراد امام رواياتی است که درستی يا نادرستی آن‌ها برای شيعيان روشن نيست يا رواياتی که از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل نشده است؛ به هر روی اگر نتوان میان اين روايت با روايات بصائر هماهنگی ايجاد کرد می‌توان گفت روايت‌های بصائر به جهت فراوانی بيشتر آن بر اين روايت حاکم است.

4.. شمار این گونه روایات بسیار فراوان است. تنها برای نمونه‌هایی نک: وسائل الشیعة، ج۱، ص۲۱۹، ۲۸۷؛ ج۲، ص۱۰۹، ۲۴۷، ۳۸۴ـ ۳۸۵؛ ج۷، ص۳۸۸؛ ج۸، ص۴۶۳؛ ج۱۰، ص۲۲؛ ج۱۱، ص۲۵۱، ۳۱۷، ۳۳۴؛ ج۱۷، ص۱۱۵ و ۳۰۷؛ ج۲۰، ص۱۸۸؛ ج۲۵، ص۳۹، ۴۰ و ۱۲۷؛ ج۲۷، ص۴۱۳.

5.. روایت از سنی‌ها بویژه در برخی حوزه‌ها مانند فضائل اهل بیت علیهم السلام _ از باب الزام خصم به معتقدات خویش _ یا تاریخ و سیره، بسیار چشم‌گیر است. با جستجوی نام برخی راویان مشهور سنی مانند عکرمه و مجاهد در آثار محدثانی چون صدوق می‌توان شمار فراوانی از روایات راویان مشهور شیعی سه سدۀ نخست را از بزرگان سنی مانند دو نفر یاد شده یافت. برای نمونه‌هایی از روایات ابان بن تغلب از عکرمه در حوزۀ فضائل اهل بیت علیهم السلام و غیر آن ر. ک: الامالی، صدوق، ص۸۸، ۱۳۳، ۱۸۷، ۳۴۳، ۴۳۳، ۷۲۷، ۷۵۵. برای روایات شیعیان از مشایخ سنی در حوزۀ تاریخ فی المثل می‌توان شمار فراوان روایات جابر جعفی را از عامر شعبی در وقعۀ صفین نصر بن مزاحم دلیل آورد. در خصوص حوزۀ فقه نیز می‌توان از حفص بن غیاث سنی قاضی حکومت هارون نام برد که کتاب وی را شیعه مورد اعتماد می‌دانسته و راویان شیعی آن را روایت می‌کرده‌اند ( الفهرست، طوسی، ص۱۱۶). ابوالبختری وهب بن وهب نیز از راویان مطرح سنی است که روایاتش حتی در حوزۀ فقه نقل می‌شده است. (برای مجموعه‌ای از روایات وی نک: به برنامۀ درایة النور، بخش اسناد، گزینۀ راوی، قسمت سند) باز بنگرید به: تهذيب الاحکام، ج۶، ص۲۹۰ _ ۲۹۱: عبدالرحمن بن الحجّاج که از ياران و فقيهان بنام در میان اصحاب امام صادق علیه السلام به شمار می‌آمد حديثی را که مشتمل بر حکمی الزامی است از ابن ابی ليلی قاضی کوفه گزارش می‌کند. عبارت رجالیان نیز که در شرح حال برخی راویان به روایت آنان از سنی‌ها تصریح کرده‌اند گواه روشن دیگری بر این نکته است. برای نمونه نک: رجال النجاشی، ص۸۶، ۹۶، ۱۴۶ و ۱۷۷.


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
72

گزارشی، یک راوی حديثی را از يونس بن ظبیان با واسطه «بعض اصحابنا» نقل می‌کند و امام رضا علیه السلام نسبت به نقل از يونس او را باز نمی‌دارند.۱ با آن که از خود امام رضا علیه السلام گزارش شده است که يونس بن ظبیان را نفرين کرده‌اند و دروغگو شمرده‌اند.۲

امام صادق علیه السلام نسبت به رواياتی که ابوالخطاب پيش از انحراف خود روايت کرده بود به گونه‌ای نه چندان آشکار موضعی تأييدگر داشتند؛۳ چنان می‌نمايد که روايات وی _ يا دست کم برخی از آنها _ در بردارنده مطالبی بود که پذيرش آن برای شيعیان آن روزگار آسان نمی‌نمود. درباره بازگویی روايات از سنّی‌ها نيز امامان نگاهی ويژه داشتند. آن بزرگواران نه تنها همه روايات آنها را نادرست نمی‌دانستند بلکه به گونه‌ای کم وبیش روشن کار ياران خود را در زمينه روايت احاديث درست و معتبر سنّی‌ها روا می‌شمردند.۴ آن بزرگواران در اين زمينه بر آن بودند که: رسول اکرم صلی الله علیه و آله دانش‌های فراوانی را میان مردمان پراکند از اين رو شگفت نيست که در میان روايات آنها احاديث درستی نيز يافت شود.۵ اين گونه از احاديث _ واژگونه آنچه مجلسی رحمه الله

1.. قرب الاسناد، ص۳۶۷.

2.. رجال الکشّی، ص۶۵۸.

3.. بصائر الدرجات، ص۲۱۵: «عن محمد بن مسلم قال: دخلتُ عليه بعد ما قتل أبو الخطاب. قال: فذکرت له ما کان يروی من أحاديثه تلک العظام قبل أن يحدث ما أحدث. فقال...».

4.. بصائر الدرجات، ص۳۸۳، حديث دوم: «قلت لأبی عبدالله علیه السلام: جعلتُ فداک عند العامّة من أحاديث رسول الله شيئ يصحّ‌؟ فقال: نعم!». صفار در اين باب، چهارده حديث روايت کرده است که همگی چنين مضمونی را تأييد می‌کنند.

5.. همان، ص۳۸۳ _ ۳۸۵.

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 77281
صفحه از 315
پرینت  ارسال به