چنان مینمايد که آنان در اين گونه موارد، مانعی نسبت به اين کار در سخنان امامان علیهم السلام نمیديدند. ابن ابی عمير خود احاديثی را از اساتيد سنی شنيده بود گو اين که از بیم در آميختگی حديث شيعه با حديثهای سنی از بازگویی آنها خودداری میکرد.۱
البته از آن سو برخی از سنّیها نيز _ واژگونه پسينيانشان که حديث شيعه را یکسر به کنار مینهند _ در آن روزگاران گهگاه حديث برخی از بزرگان شيعه را میپذيرفتند.۲
از اينها که بگذريم روايت صدها حديث از روايان سنّی، و ضعيف که بسياری از آن روايات به حلال و حرام ارتباط دارد بیش از هر دليل ديگری نشاندهنده روش فراگیر و رايج ياران امامان علیهم السلام است.۳ برخی از آنان روايت از ضعيف را در هنگام زنده بودن خود روا نمیدانست ولی پس از مرگ به شاگردان خود اجازه میداد که آنها را روايت کنند.۴ روشن است اگر روايت از ضعيفان از ديد آنان از هيچ روی پذيرفتنی
1.. رجال الکشّی، ج۲، ص۸۵۵. البته مواردی بسیار کمیاب از گزارش ابن ابی عمیر از برخی مشایخ سنی در دست است. برای نمونه نک: الخصال، ص۱۶۷، روایت وی از مالک بن انس دربارۀ مکارم اخلاقی امام صادق علیه السلام، نیز نک: الفهرست طوسی، ص۲۵۰ _ ۲۴۹.
2.. تهذيب الاحکام، ج۶، ص۲۹۱ _ ۲۹۲. حديث ۱۳و ۱۴.
3.. بُوَد که کسی گويد: آنان که از سنّیها روايت نقل میکردند از سخنان امامان علیهم السلام به شايستگی پيروی نمیکردند. اين سخن بسی نادرست و نازيباست چه اگر چنين باشد آنگاه بايد بسياری از ياران بزرگ امامان علیهم السلام را به پيروی نکردن از فرمانهای آن بزرگواران متهم کنیم. کژی چنين برداشتی بر هر دانايی آشکار است.
4.. رجال الکشّی، ص۵۰۷. فضل بن شاذان درباره نقل احاديث محمد بن سنان چنين ديدگاهی داشت. بُوَد که کسی بر آن رود که روایت اين بزرگان از برخی ضعيفان همگی در گستره آداب و مستحبات و بر پايه قاعده تسامح در ادلّه سنن بوده است، اما چنين نيست به دو دليل: نخست آنکه به سختی میتوان پذيرفت که اين اندازه از روايات که در کتابهای فقهی از ضعيفان به چشم میخورد همه در گستره مستحبات يا تاريخ يا مانند آن باشد. دو ديگر آنکه هم اکنون در نگاشتههای بزرگ فقهی احاديثی فراوان از چنين راويان میبينيم که در بردارنده حکمی درباره حلال یا حرام است. تنها برای نمونه در تهذيب الاحکام دهها روايت از محمد بن سنان نقل شده است که بسياری از آنها به حلال و حرام مربوط است. نک به: تهذيب الاحکام، ج۱، ص۱۵ و ۳۷ و ۲۹۱و ۲۹۸ و ۳۰۵ و ج۲، ص۵۴، ۱۴۹، ۱۵۰، ۳/۱۲، ۴۸ و... بزرگانی چون فضل بن شاذان، بونس بن عبدالرحمن، حسين بن سعيد و ايّوب بن نوح از او روايت نقل کردهاند. رجال الکشّی، ص۵۰۷.