اين احاديث واجماع اماميه به گونهای جمع نماید.۱
بر پايه آنچه گذشت واژه صحيح از نگاه کلينی همزمان «انتساب» و نيز «اعتبار» آن حديث را از نگاه کلینی _ در گستره عمل و احکام شرعی _ با خود به همراه داشت. مگر آنکه قرینهای اقامه شود که حجّیّت فعلی روایتی را که صحیح خوانده است زیر سؤال برد که در اینجا دیگر مفاد این اصطلاح تنها درستی انتساب آن حدیث خواهد بود.
بر پايه آنچه گذشت از ديد کلينی اگر در متن حديث خدشهای بود نمیتوان بیدرنگ آن را ضعيف خواند. گرچه کلينی سخن خود را بیش از اين شرح نکرده است ولی از آن دو سه جمله میتوان دانست که وی تا آنجا که میتوانست از کنار نهادن حديث به جهت خدشهای در متن خودداری میکرد و طبعاً چندان مايل نبود که حديثی را ضعيف بخواند و آن را از گستره حجيّت خارج کند.
2. شيخ صدوق و حديث ضعيف
اکنون هنگام آن است که از شاگرد برجسته مدرسه قم در نيمه سده چهارم هجری، شيخ ابو جعفر محمد بن علی بن بابويه و نگاه او به حديث ضيعف سخن بگوييم.
از میان نگاشتههای فراوان شيخ که شمار آن به حدود 300 عنوان کتاب میرسيده است۲ کمتر از 20 کتاب به جا مانده است؛ از اين رو گريزی نيست که تنها همين شمار اندک از کتابها را معيار ارزيابی خود نسبت به ديدگاه شيخ بدانيم و نتايج بدست آمده را به عنوان ديدگاه شيخ به شمار آوريم.
يکم: اعتماد به نگاشتههای مشهور اصحاب
از برجستهترين نگاشتههای شيخ صدوق رحمه الله، کتاب من لا يحضره الفقيه است. شيخ در ديباچه کتابش با تأکيد اين نکته را گوشزد کرده است که آنچه را در آن کتاب