روايت کردن از ضعيفان را دست کم در گستره رجال ناپسند نمیدانسته است. اکنون بر آن نيستم که درباره درستی اين گزاره گفتگوکنم امّا شايد بتوان در پايان اين نوشتار اين گمانه را دقيقتر به داوری نهاد.
دو ديگر آنکه گروهی از مشايخ وی که در گستره ماوراءالنهر میزيستهاند برای رجاليانی چون نجاشی رحمه الله و شيخ طوسی رحمه الله که در آن سوی جهان اسلام ساکن بودند ناشناخته و گمنام بودهاند و از اين رو بسياری از آنان از نگاه رجاليان سده پنجم ضعيف يا مجهول به شمار میآمدند.
2. در یک جستجوی فراگیر در رجال وی میتوان گفت بیشتر روايات کشّی و ديدگاههای رجالی بدست داده شده از سوی وی در کتابش از چهار راه فراهم آمده است:
الف_ محمد بن مسعود عياشی که برجستهترين استاد کشّی است و بسياری از ديدگاههای کشّی برگرفته از ديدگاههای اوست. اتفاق را، درباره وی نيز گفتهاند که «کان یروی عن الضعفاء کثیراً»۱ ؛ گزارشهای کشّی از او بیش از 270 روايت است.۲ آنچه درباره عيّاشی گفتنی است آنکه بیشتر دادههایی که وی در رجال الکشّی برای شاگردش بازگو کرده است گزارشها، روايات يا ديدگاههایی رجالی است که از علی بن الحسن بن علی بن فضّال دانشور فطحی مذهب کوفه در نيمه دوم سده سوم هجری بازگو میشود. شمار اين گزارشها و روايتها به بیش از 65 گزارش میرسد. وی در بسياری از آنها ديدگاه ابن فضّال را درباره راويان حديث میپذيرفته است و کشّی نيز بر پايه همان دادهها درباره آن راويان داوری کرده است.
ب_ حمدويه بن نُصير: درباره وی، شيخ در رجالش آورده است «حمدویه بن نصیر بن شاهی سمع یعقوب بن یزید روی عن العیاشی۳ یکنی أبا الحسن عدیم النظیر فی زمانه، کثیر العلم والروایة؛ ثقة حسن المذهب».۴