«سیّاری» را نام میبرد ولی در یک سند تنها کتاب النوادر او را و در سندی ديگر همه کتابهای اورا روايت میکند. این میتواند نشانگر آن باشد که درون مايه النوادر کم و بیش پذيرفتنیتر بوده است. وی در سند نخست مینويسد: «أخبرنا بالنوادر خاصّة الحسین بن....قال حدثنا السّیاری إلا بما کان فیه من غلوّ و تخلیط».۱ بر پايه اين گزارش آن دسته از روايتهای سياری که _ از ديد پيشنيان غلو آميز نبوده است _ روايت میشده است. درباره محمد بن سنان و چند تن ديگر نيز همين شيوه به چشم میخورد.۲
چهارم: اعتماد به برخی نگاشتههای راویان توثیقنشده
شيخ در چند جا، کتابهای برخی راويان را _ که آنها را توثيق نکرده است _ معتمد میدانسته يا آنها را ستوده است. در شرح حال أحمد بن الحسن الإسفرائنی مینويسد: «له کتاب المصابیح... وهو کتاب کبیر حسن کثیر الفوائد»۳ ؛ نيز در جایی ديگر: «محمد بن علی...الدهقان...کثیر الروایة له کتب منها کتاب الفرج فی الغیبة کبیرٌ حسنٌ».۴
نيز در زير نام یک راوی ديگر: «له ثلاثون کتاباً مثل کتب الحسین بن سعید مستوفاة حسنة».۵
پنجم: تأثیردادن دوران استقامت در ارزیابی میراث حدیثی راوی ضعیف
شيخ در چند جا میان روايتهایی که راوی در زمانی که بر راه امامت استوار بوده روايت کرده است، با روايتهای وی در روزگار کژرویاش تفاوت نهاده است. وی در شرح حال طاهر بن حاتم بن ماهويه مینويسد: «کان مستقیماً ثم تَغَیرَ و أظهَرَ القول بالغلوّ وله روایات أخبرنا بروایاته فی حال الاستقامة جماعة...».۶ نيز در زير نام علی بن احمد الکوفی