217
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

پیش از این دیدگاه ابن ادریس را درباره خبر واحد آوردیم و گفتیم سبب چنین ستیز سرسختانه با خبر واحد پیروی ابن ادریس از مکتب عقل‌گرای سیّد مرتضی رحمه الله بود. اکنون سخنی از سیّد را بازگوئیم که اندکی پس از ابن ادریس بر سیّد مرتضی خرده می‌گیرد و در ارزیابی دیدگاه وی می‌نگارد:

... ولا یکاد تعجّبی ینقضی؛ کیف اشتبه علیه أن الشیعة لا تعمل بأخبار الآحاد فی الأمور الشرعیة و من اطّلع علی التواریخ والأخبار و شاهد عمل ذوی الاعتبار وَجَدَ المسلمین و المرتضی و علماء الشیعة الماضین عاملین بأخبار الآحاد بغیر شبهة عند العارفین کما ذکر محمد بن الحسن الطوسی فی کتاب العدّة و غیره من المشغولین بتصفّح أخبار الشیعة و غیرهم من المصنّفین و قد ذکرنا فی کتاب «غیاث سلطان الوری لسکان الثری» صحّة العمل بأخبار الآحاد و أوضحنا العمل به فی سائر العباد و بین کافّة البلاد.۱

چنانکه آشکار است سیّد برای استوارسازی عمل به خبر واحد به شیوه «علماء الشیعه» استناد کرده است و این همان نکته‌ای است که در دیدگاه شیخ طوسی نیز برجسته‌ترین دلیل برای روایی عمل به خبر واحد به شمار می‌آمد. از روند سخن سیّد آشکار است که وی در این جستار به واقعیت‌های تاریخی میان مسلمانان و شیعیان توجه داشته است. در بحث «تضعیف‌های» رجالیان نیز چنین است. وی بر آن بود که بسیاری از آنان که تضعیف شده‌اند، در کنار تضعیف، توثیق نیز درباره آنان به چشم می‌خورد و نمی‌توان تنها با دیدن یک تضعیف بی‌درنگ درباره آنان به داوری نشست وی برای نمونه از محمد بن سنان یاد می‌کند و می‌نویسد: «و سمعت من یذکر طعناً علی محمد بن سنان لعلّه لم یقف إلّا علی الطعن علیه و لم یقف علی تزکیته و الثناء علیه و کذلک یحتمل أکثر الطعون...».۲

وی در دنباله سخن نشانه‌هایی بر راستگویی و استواری محمد بن سنان بر می‌نماید و از پی آن این نکته را فراز می‌آورد که رجال پژوه نباید تضعیفات را در «خلأ»

1.. فرج المهموم، ص۴۲ _ ۴۳.

2.. فلاح السائل، ص۱۲.


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
216

بارها در تفسیر آیات روایت‌های ضعیفان را آورده است و بر آنها خرده‌ای نگرفته است. برای نمونه روایت‌هایی از محمد بن الحسن بن شمّون۱ ، و برخی روایت‌های مرفوع۲ در این نگاشته به چشم می‌خورد.

۴. یک نگاه فراگیر

آنچه گذشت گزارش و ارزیابی‌ای بود از دیدگاه‌های سیّد بن طاووس؛ اکنون جای این پرسش هست: این نشانه‌ها که سیّد بر آن پایه می‌فشرده تا چه مایه شایسته اعتماد است؟

راست آن است که پاسخ به این پرسش کم و بیش در گرو این نکته است که به پیشینه حدیث شیعه و روندی که تا روزگار سیّد پشت سر نهاده بود چگونه بنگریم. چنانکه پیش از این گفتیم روش حدیثی سیّد به گونه رویکرد شیخ طوسی رحمه الله بس نزدیک است و این خود واقع‌گرایی سیّد را در برخورد با احادیث، توثیق‌ها و تضعیف‌ها در پی داشته است. بُوَد که این واقع‌گرایی _ البته از نگاه برخی _ آسان‌گیری در پذیرش احادیث معنا شود. این نیز دیدگاهی است ولی دست کم برخی روش‌های سیّد در برخورد با احادیث شایسته ‌درنگ و استفاده است. شاید پذیرش روایت‌های من بلغ _ با برداشتی که سیّد از آن دارد _ از نگاه برخی اصولیان روزگار ما یکسر نادرست باشد اما توجه فراوان سیّد به نگاشته‌های یاران بزرگ امامان علیهم السلام و نگاه سیّد به حدیث شیعه و پدیده‌ها و واقعیت‌های تاریخی آن جای ژرف‌نگری دارد و بسی درس‌آموز است. شاید با سیّد همراه نباشیم که دانش کلام را ناسودمند می‌دانست امّا نگاه تاریخی او جای پیروی دارد. در پرتو همین گونه نگاه است که دیدگاه وی با دیدگاه ابن ادریس دانشور بزرگ حلّه که کمتر از نیم سده پیش از او می‌زیست یکسر دیگرگون است.

1.. سعد السعود، ص۱۹۶.

2.. همان، ص۲۴۳.

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 76765
صفحه از 315
پرینت  ارسال به