245
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

روشی که واقعیت‌های رجالی و تاریخی سده‌های نخست را بهتر تحلیل کند یاری رساند.

دوم: در گستره اصول فقه

علامه در نگاشته اصولی خود مبادئ الوصول إلی علم الأصول در جستار خبر واحد عدالت را از بایسته‌های راوی می‌داند و از همین‌رو روایت فاسق را بی‌اعتبار می‌داند. روشن است که از دید ایشان فساد مذهب نیز شاخه‌ای از فسق به شمار می‌آمد و از اینجا و بر پایه این نگاه اصولی روایت هر فاسد المذهبی به کنار نهاده می‌شد.۱ وی همچنین روایت مرسل را نیز یکسر غیر حجت می‌داند و بر آن است که این گونه روایت‌ها شرایط حجّیّت خبر واحد را ندارند.۲ وی هیچ روایت مرسلی را از این گزاره جدا نمی‌کند.

سوم: در گستره فقه

اکنون هنگام آن است که بنگریم علامه در عمل با روایت‌های ضعیف چگونه روبرو شده است؛ چنانکه از متن مختلف الشيعه یا منتهی المطلب پیداست وی در نمونه‌های بسیاری روایتی را از آن رو که راوی آن ضعیف۳ یا سند آن ناپیوسته۴ است کنار می‌نهد. اما این همه ماجرا نیست. وی در استنباط احکام گاه به روایت ضعیف چنگ زده است همچنانکه گاه حدیث صحیح را نیز به دلایلی کنار نهاده است. استاد بستانی پس از آنکه کنار نهادن حدیث ضعیف را چونان گزاره‌ای بنیادین در روش فقهی علامه بر می‌نماید چنین می‌نویسد: «... بید أن هذا المبدأ العام یظل خاضعاً للاستثناء، ... لذلک نجده _ فی سیاقات خاصة _ یعمل بالخبر الضعیف، وبالمقابل قد یرفض ما

1.. مبادئ الوصول، ص۲۰۶.

2.. همان، ص۲۰۹.

3.. چنان‌که گذشت علامه هر فاسد المذهب را نیز ضعیف می‌دانست گر چه رجالیان پیشین او را ثقة خوانده باشند. برای نمونه‌هایی که علامه حدیث ضعیف را نپذیرفته است مختلف الشيعة، ج۱، ص۲۳۰، ۲۵۷، ۲۷۱، ۳۱۶، ۴۴۰، ۴۴۱ و...

4.. همان، ج۱، ص۳۱۷، ۳۵۵، ۴۱۳، ۴۳۹؛ ج۲، ص۶۲، ۷۷، ۱۳۴، ۱۸۲؛ ج۳، ص۹۲ و... .


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
244

برای داوری نهایی درباره راویانی که سخن رجالیان درباره آنها گونه‌گون بود، تلاشی را سامان نداده است حالی که درباره بسیاری از آنها راه برای شناسایی درست باز بود و هنوز نیز هست. در این باره نک: اندیشه‌شناسی محدثان حلّه، ص236 _ 234. باز آنچه در این نگاه مفقود است و بدان اعتنایی نشده آن است که میان فساد مذهب یک راوی با راستگویی وی در گستره گزارش حدیث تفاوت نهند. چنانکه پیش از این خواندیم رجالیان شیعه تا سده پنجم این دو گستره را از یکدیگر جدا می‌دانستند و در سخنان خود این دو گستره را با یکدیگر در نمی‌آمیختند اما از یک دو دهه پایانی سده هفتم و پس از آن مرز میان این دو گستره در هم آمیخت و روایت هر که فاسد المذهب بود به کناری نهاده شد گر چه رجالیان پیشین بر سر درستی کتاب وی و روایی اعتماد بدان با یکدیگر هم سخن می‌بودند.

باری گذار رجال از دوره پیشینیان (= قدما) به روزگار پسینیان (متأخرین) در نگاه نخست سامان یافتن و قاعده‌مند شدن روش ارزیابی سندی احادیث را در پی داشت. فقیه برای آنکه بداند روایت فلان راوی شایسته پذیرش هست یا نه خلاصة الأقوال را بدست می‌گرفت و آنگاه که نام راوی را در بخش نخست می‌دید روایت را می‌پذیرفت و اگر نه، آن را وا می‌نهاد. ولی در این میان پرسش‌های فروانی مطرح است که با پاسخ بدانها بسا که ارزیابی ما درباره راوی دگرگون ‌شود. مانند آنکه:

_ آیا راوی ضعیف کتابی شایسته اعتماد داشته است؟ و اگر پاسخ آری است آیا امکان ندارد روایت وی از همان کتاب مورد اعتماد گزارش شده باشد؟

_ بزرگان سه چهار سده نخست با روایت‌های وی چگونه بر خورد می‌کردند؟

_ آیا نادرستی مذهب وی او را به دروغگویی وا می‌داشت؟

_ اگر راوی را به غلوّ متهم کرده‌اند، آیا می‌توان آن اتهام را پذیرفت؟

ـ_ اساساً مفهوم غلو در اندیشه رجالیان متقدم بر چه مبانی ای استوار بوده است و نسبت آن با غلو در نگاه عالمان متأخر چیست؟

اینها و جز اینها پرسش‌هایی است که توجه به آنها می‌تواند زوایای عملکرد قدما در حوزه ارزیابی حدیث را برای ما به شکل دقیقتری به نمایش گذارد و ما را در اتخاذ

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 62916
صفحه از 315
پرینت  ارسال به