255
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

نموده است:

نخست جریانی که پرچمدار آن ابن ادیس حلی بود. این جریان را در حقیقت نماد آخرین بازماندگان و واپسین رهروان مکتب حدیثی _ فقهی سیّد مرتضی رحمه الله می‌توان به شمار آورد. چنانکه گذشت با درگذشت ابن ادریس شعله‌های این جریان به سرعت رو به خاموشی نهاد و پس از وی شخصیت اثرگذاری را نمی‌شناسیم که راه او را دنبال کرده باشد.

به دنبال آن دو جریان حدیثی در حلّه رشد و گسترش یافت. نخست۱ مکتب حدیثی سیّد بن طاووس که گونه‌ای پیروی از شیوه بزرگان سه چهار سده نخست هجری به شمار می‌آمد. پیروان مکتب وی به حدیث نگاهی نص‌گرایانه داشتند. آنان پیشنه‌نگارش حدیث شیعه را با دیدی تاریخی و با توجه به واقعیت‌های جامعه شیعه تا سده چهارم ارزیابی می‌کردند و هم از این‌رو نگاشته‌های آن روزگار را در جایگاهی ارزشمند می‌نهادند بویژه آن دسته را که نویسندگانشان به گونه‌ای بر اعتبار مضامین آنها پای فشرده بودند. آنان گر چه _ در نگاهی نه چندان درست _ دانش رجال را نکوهش می‌کردند ولی به گاه ارزیابی راویان همه نشانه‌ها را در پذیرش یا نپذیرفتن حال رجالی آنها پیش چشم می‌آوردند و سپس درباره او سخن می‌گفتند. بر پایه همین اندیشه‌ها بود که بسیاری از نگاشته‌های سه چهار سده نخست از راه کتابهای همین جریان به دست روزگاران پسین رسید. آنچه را گفتیم اگر درباره همه پیروان این جریان نپذیریم دست کم درباره پیشاهنگ آن سیّد علی بن طاووس می‌توان با نمونه‌هایی که پیش از این گذشت پذیرفت.

در این میان جریان سومی نیز از نخستین دهه‌های سده هفتم پدید آمد و آرام آرام گسترش یافت. برترین ویژگی این جریان که رهبر آن را محقق حلی و سپس شاگردان وی می‌دانیم اندیشه فقهی و اصولی آن بود. در اندیشه فقهی این جریان توجه به میراث فقهی به جا مانده از چند سده نخستین بس پررنگ می‌نمود. بر پایه همین توجه بود که عمل اصحاب از نگاه آنان نشانه‌ای برجسته بر درستی یک حکم به شمار

1.. ترتیب این دو جریان لزوماً از جهت زمانی نیست.


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
254

یوجب علماً و عملاً کما هی عبارة المرتضی رحمه الله».۱

نقطه ضعف دیگری که در شیوه رجالی علامه به نظر می‌رسد آن است که این مکتب غالیان را یکسر ضعیف می‌شمرد بی‌آنکه نشانه غلو از نگاه پیشینیان و سبب و چند و چون آن به دقت تحلیل شود. ظاهراً در این شیوه هر که را به غلو متهم کرده‌اند به صرف این اتهام باید غیر عادل یا دروغگو پنداشت و به هر روی این اتهام، اطمینان ما را بدو کمرنگ می‌سازد؛ این دیدگاه درباره غالیان و غلوّ تا چه اندازه راست و درست است پرسشی است که پیشتر بدان پاسخ داده‌ایم.

باری کم توجهی به چنین نشانه‌ها و نکته‌ها سبب شده است که میان دیدگاه رجالی علامه و عملکرد فقهی ایشان ناهمگونی‌هایی رخ نماید آنجا که در رجال یک راوی را شایسته پذیرش نمی‌داند ولی در گستره فقه بارها به حدیث وی استناد کرده است. روشن است که چنین ناهمگونی‌ها در نگاه تاریخی حدیثی که شیخ طوسی داشت کمتر بود.

چهارم: مکتب حلّه در آخرین نگاه

آنچه آوردیم نگاهی بود کم و بیش فراگیر به شیوه بزرگان حلّه در گستره حدیث بویژه نگاه آنان به حدیث ضعیف؛ با در نگریستن به آنچه آمد می‌توان گفت در حلّه از روزگار ابن ادریس (م598ق) تا روزگار علامه حلی (م726ق) سه جریان حدیثی رخ

1.. الرعاية، ص۹۰. روشن است خرده‌هایی که شهید ثانی مطرح کرده است بر اساس مبنای شیخ در چگونگی عمل به روایت _ که پیشتر به تفصیل گذشت _ غالباً قابل ردّ است. اوّلاً چنان‌که گذشت دیدگاه شیخ در تهذیبین دربارۀ برخی راویان مبتنی بر یک اسلوب اقناعی است و لزوماً نشانگر نظر نهایی وی نیست تا آن را با دیدگاه‌های وی در عدة الاُصول ناسازگار بشماریم. ثانیاً پذیرش روایت ضعیف یا رد حدیث صحیح السند همه بر اساس مبنای شیخ و قدما استوار است و این‌که بر آنها خرده بگیریم که چرا تقسیمی را که بیش از دو قرن پس از شیخ مطرح شد رعایت نکرده‌اند پذیرفته نیست. به دیگر سخن اصطلاح صحیح و ضعیف مشترک لفظی است که در کلمات شیخ و قدما به یک معنا و در کلمات متاخرین به معنایی دیگر به کار می‌رفته است و از این رو دلیلی نداریم که آنچه در نظر شهید ثانی ضعیف یا صحیح نامیده می‌شده است قطعاً از نگاه شیخ هم زیر مجموعۀ همین اصطلاحات بوده است. بلکه قرائنی بر خلاف این تصور وجود دارد که در بحث از دیدگاه‌های شیخ طوسی گذشت.

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 76816
صفحه از 315
پرینت  ارسال به