37
حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)

أن مجیء خبر المتواترین یوجب العلم و لو کانوا کفّاراً»۱ می‌توان از این سخن این گونه برداشت کرد که: «خبر واحد از دیدگاه هشام، علم آور نیست». حال از دید وی آیا خبر واحد در هیچ حوزه‌ای از دانش‌های دین حجّیّت ندارد؟ باز نمی‌توان از این سخن پاسخ روشنی به دست آورد ولی به نظر می‌رسد دست کم این اندازه را می‌توان به هشام نسبت داد که: «خبر واحد در حوزه عقاید حجّیّت ندارد؛ زیرا در این حوزه به علم نیاز داریم و خبر واحد هم علم آور نیست».

پس از عبارت یاد شده، کهن‌ترین گزارشی که مستقیماً از خبر واحد سخن می‌گوید سخنی است از ابن قبه۲ در پاسخ به یکی از زيديان آن روزگار که به بنيان‌های اعتقادهای شيعیان خدشه می‌کرده است.

ابن قبه در آن پاسخ به مناسبت رد بر آن زیدی روایات متعارضی را که در آن زمان در زمینه‌های گوناگون میان شيعیان پراکنده بود _ و دستمایه طعن مخالفین گشته بود۳ _ اخبار آحاد می‌خواند؛ وی می‌نويسد: «وهذه الأخبار فکلّ واحد منها إنّما هو خبر

1.. الانتصار، ص۲۳۰. خیاط سخن هشام را از زبان ابن راوندی _ که الانتصار ردّی بر فضیحة المعتزلة اوست _ گزارش می‌کند. ابن راوندی در آنجا به مناسبتی از تواتر گفتگو می‌کند و سپس می‌گوید: اگر کسی از متکلمان معتزلی بغداد _ که وی از آنها با عبارت: «السفهاء من البغداذیین» یاد می‌کند _ بگوید که: «الشیعة لا تزعم أنّ مجیئ خبر المتواترین موجبٌ للعلم» ما در پاسخ او می‌گوییم: «لیس کلّهم یقول هذا؛ هذا هشام بن الحکم یزعم...». آیا حقیقتاً در آن روزگار کسی از شیعیان بوده است که حتی خبر متواتر را نیز علم آور نداند؟ پذیرش این مطلب دشوار است. هر چند خیاط در این گزارش ابن راوندی خدشه نکرده است ولی چنان‌که از متن الانتصار پیداست نسبت‌های نادرست به این و آن در کلام ابن راوندی کم نبوده است. به هر روی حتی بر فرض وجود چنین دیدگاهی در شیعه باید آن را تنها محدود به فرد یا افراد اندکی از متکلمان شیعه _ که خود را به این‌گونه مباحث کلامی وارد می‌کردند _ دانست نه تودۀ دانشوران این مکتب.

2.. محمد بن عبدالرحمن بن قبه رازی، کنيه او ابوجعفر بود. نجاشی دربارۀ وی می‌نويسد: «متکلم عظيم القدر حسن العقيدة، قوی فی الکلام کان قديما من المعتزلة و تبصَّرَ و انتقل». رجال النجاشی، ص۳۷۵؛ شيخ طوسی نيز درباره او می‌نويسد: «من متکلمی الإمامیة و حذّاقهم و کان أوّلاً معتزليّاً ثم انتقل إلی القول بالامامة و حسنت طريقته و بصيرته». الفهرست، ص۲۰۷. درباره وی بويژه بنگريد به: مکتب در فرایند تکامل، ص۲۱۶ به بعد. وی پيش از ۳۱۹ ق درگذشت.

3.. خلاصۀ طعن مخالفین (همان‌گونه که برای نمونه در کمال الدین، ص۱۰۹ گزارش شده است) آن بود که اگر اختلافات کلامی موجود در میان شیعیان به سبب وجود کسانی است که دیدگاه‌های متفاوتی را در این حوزه از ائمه روایت کرده‌اند از کجا می‌توان اطمینان داشت که همین افراد نصوص مربوط به اصل موضوع امامت و نص بر هر یک از ائمه را به درستی نقل کرده و در آن دخل و تصرف و تحریف ننموده باشند؟ ابن قبه در پاسخ، این‌گونه روایات را خبر واحد ولی روایات مربوط به نصوص امامت را متواتر می‌شمرد.


حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
36

اما بیشتر معتزله _ بر خلاف نظّام _ ترجیح دادند ضمن پذیرش امکان حجّیّت خبر واحد برای آن شروطی مقرّر کنند. ابو علی جبائی (م303ق) بر آن رفت که خبر واحد با شروطی _ مانند عمل برخی از صحابه بر پايه آن _ می‌تواند پذيرفته آيد.۱ در همان روزگار ابوالقاسم بلخی (م319ق) _ از معتزليان سر شناس بغداد _ هوادار ديدگاهی بود که برخی از خبرهای واحد را _ باز با شرايطی _ می‌پذيرفت.۲ پس از آن قاضی عبد الجبار معتزلی (م415ق) نيز بر آن باور بود که خبر واحد تنها در حوزه اعمال مکلفين و با شرایطی می‌تواند پذیرفته شود ولی در حوزه اعتقادات به خودی خود حجّیّت ندارد.۳

3. کهن‌ترين ديدگاه‌های شيعی

در میان نگاشته‌های کهن چند گزارش به چشم می‌خورد که می‌تواند کم و بیش ديدگاه دانشوران شيعی را در آن روزگاران درباره خبر واحد بر نمايد. نخست سخنی است از هشام بن الحکم (م179ق)؛ وی آن گونه که از الانتصار خیاط بر می‌آید: «یزعم

1.. المحصول، فخر رازی، ج۴، ص۴۱۷. جبایی خبر واحد را علم آور نمی‌دانست ولی آن را در باب اعمال مکلفين حجت می‌شمرد. وی وجود دست کم دو راوی را نیز در هر طبقه شرط دیگر پذیرش خبر واحد می‌دانست: المحصول، همان‌جا؛ الذریعه، سیّد مرتضی، ج۲، ص۵ _ ۲۹؛ اللمع، ص۲۱۵؛ منهاج الوصول، ابن المرتضی، ص۴۸۷.

2.. قبول الأخبار و معرفة الرجال، ج۱، ص۱۷. وی دیدگاه استاد خود ابوالحسین خیاط مبنی بر عدم حجّیّت خبر واحد (نک: الفرق بین الفرق، ص۱۸۰) را به نقد کشید ولی به دنبال آن برای آن‌که مبادا کسی گمان گند که وی هر گونه خبر واحد را شایستۀ پذیرش می‌داند و به همۀ آنچه محدثان روایت می‌کنند _ و از جمله روایاتی که با مبانی معتزله به شدت ناسازگار می‌نمود و بازار آن هم در آن ایام به شدت گرم بود _ خوشبین است، کتاب قبول الأخبار و معرفة الرجال را نگاشت. وی در پیشگفتار این کتاب ضمن اشاره به مطلب یاد شده شروطی را برای پذیرش خبر واحد لازم می‌داند از جمله آن‌که: با قرآن، سنّت مجمع علیه، اجماع امّت یا مسلمانان صدر اول اسلام و یا با عقل مخالف نباشد. او در اصول عقاید تنها خبر متواتر را حجت می‌دانست (قبول الأخبار، ج۱، ص۱۷). همچنین در همان پیشگفتار از بی مبالاتی محدثان زمان خود در گزارش اخبار بدون درنگ و تعمّق در آن و نیز نقل روایاتی که مضامینی همچون تشبیه باری و... دارد، شکوه می‌کند (همان، ج۱، ص۱۹ _ ۲۰).

3.. شرح الأصول الخمسة، ص۵۲۱.

  • نام منبع :
    حدیث ضعیف (نگاهی به رویکرد قدمای شیعه)
    تعداد جلد :
    1
تعداد بازدید : 76762
صفحه از 315
پرینت  ارسال به