قرآن سود میجسته است.۱
بوَد که کسی در اينجا بپرسد: شايد شيخ چنين روايتها را برای تأييد احاديث معتبر آورده است و نه به عنوان دليلی برای تفسير آيات قرآن؛ به ديگر سخن شايد شيخ برای اين دسته از روايتها حجيّت قائل نبوده است و تنها از آن جهت آنها را گزارش کرده است که به فهم آيهای يار میرساند يا همه ديدگاهها را برای پژوهنده فراهم میآورد و کار او را درتفسير آيات آسانتر میکند.
برای پاسخ بايد به چند نکته به خوبی درنگريست: نخست آن که استوار ساختن اين ادعا که شيخ در همه جا حديث ضعيف را تنها برای تأييد _ و نه دليل _ آورده است بسيار دشوار است. اساساً درباره همه بزرگان قم نمیتوان چنين ادعایی را پذيرفت زيرا آنها در بسياری از نگاشتههای خود تنها به گزارش حديث بسنده کردهاند و از زبان خود کمتر سخن گفتهاند.
دو ديگر: آنکه در گستره فقه چنان که خوانديم روايات بسياری از راويان ضعيف _ از سوی قميان _ يا دست کم شيخ صدوق پذيرفته میشد ديگر چه جای اين سخن که: آنها به روايتهای ضعيفان در گستره تفسير قرآن اعتماد نداشتند.
سوم آنکه: از نمونههای ياد شده در پاورقی آشکار است که شيخ برای تفسير بسياری از آيات قرآن یک دو روايت را نقل میکرده است که گاه هر دو و در بسيار جا دست کم یکی از آن دو ضعيف، مرسل يا مانند آن به شمار میآيند. شيخ در سند آن روايتها هيچ گاه خدشه نمیکند و در میگذرد. خواننده از اين روش شيخ جز اين نمیفهمد که او اين روايت ضعيف را در تفسير آن آيه پذيرفته است و اگر جز اين بود، شيخ خود گوشزد میکرد که من اين روايت را گزارش میکنم گرچه درون مايه آن را نمیپذيرم مانند بسيار جا که چنين کرده است۲ .