تبعيد ابو ذر

پرسش :

آیا در متون کهن، تحریفی در مورد تبعید ابوذر دیده می شود؟



پاسخ :

تحريف حقايق در متون كهن تاريخى از يك سو تأسفبار و از سوى ديگر ، لغزاننده و دگرگونساز چهره وقايع و رويدادهاست . متأسفانه متون كهن از جهات بسيارى دست خوش تحريف اند و يكى از روشن ترين مصاديق آن ، تحريف گزارش هاى مرتبط با تبعيد ابو ذر است .

طبرى و ابن اثير ، به وجود گزارش هايى درباره زمينه ها و چگونگى تبعيد ابو ذر و نيز چگونگى اخراج او از شام اشاره مى كنند ؛ امّا از اين كه از حقايقْ پرده بر گيرند و واقعيّت را صادقانه گزارش كنند،تن مى زنند . طبرى مى گويد:

و در اين سال (سال سى ام) ، درگيرى ميان معاويه و ابو ذر و باز گرداندن ابو ذر به مدينه رخ داد . علّت هاى فراوانى براى اين كار معاويه بيان شده است كه خوش ندارم بيشتر آنها را ذكر كنم ؛ امّا كسانى كه براى معاويه عذر تراشيده اند ، مى گويند : ... .[۱]

ابن اثير نيز مى گويد :

در اين سال (سال سى ام هجرى) ، ماجراى ابو ذر و معاويه و باز گرداندن ابو ذر از شام به مدينه رخ داد ـ كه علّت هاى فراوانى براى آن بيان شده است ـ و نيز دشنام دادن معاويه به ابو ذر و تهديد او به قتل و روانه داشتن او به مدينه با شترِ بدون جهاز و تبعيد او از مدينه به گونه اى زشت ، كه نقل آن ، صحيح نيست و اگر هم صحيح باشد ، بايد عذرى براى عثمان جُست ([ مثل اين كه ]حاكم مى تواند رعيّت خود را تأديب كند ، و يا عذرهايى ديگر) و نبايد آن را سبب طعن و اعتراض بر عثمان قرار داد . من يادآورى آن را خوش ندارم . عذرتراشان مى گويند : ... .[۲]

اينان كه اين چنين بر حقْ پرده مى افكنند ، از آن سو گزارش هايى دروغين درباره ابو ذر مى آورند و بدين سان در شكستن قداست آن «راستگوترين مرد روى زمين» مى كوشند. شگفتا كه اين همه را از سيف بن عمر آورده اند؛او كه قهرمان جعل و تنديسى از دروغ و تبلور عينى اشاعه كذب است .

هيچ كس سيف را نستوده است . ابن معين ، او را ضعيف شمرده و گفته است : «يك سكّه پول خُرد ، از او بهتر است» . ابو حاتم ، او را «متروك الحديث» مى داند . نسايى و دارقُطنى بر «ضعف» او تصريح كرده اند . ابو داوود گفته است : «[ خبر او ]ارزشى ندارد» و ابن حبّان آورده است كه : «به بزرگان ، دروغ مى بندد» . سيف به زنديق بودنْ متّهم است و نيز گفته اند كه حديث مى ساخته است . حاكم نيشابورى نيز او را متّهم به زندقه دانسته است .[۳]

گزارش هاى سيف بن عمر ، يكسر در پيراستن عثمان و دفاع از اوست . به طور مثال ، او درباره تبعيد ابو ذر توسط عثمان مى گويد :

[ ابو ذر به عثمان] گفت : اجازه خروج به من بده ؛ چرا كه مدينه خانه من نيست . [ عثمان ]گفت : آيا جز اين است كه بهتر از آن نخواهى يافت؟ . [ ابو ذر ] گفت : پيامبر خدا به من فرمان داده كه چون خانه هاى مدينه به منطقه سلع رسيد ، از آن بروم . [ عثمان ]گفت : پس ، فرمان را اجرا كن .

ابو ذر ، خارج شد تا به ربذه رسيد . در آن جا ، جايى براى مسجد معيّن كرد و عثمان نيز ده ها شتر و دو برده به او داد و برايش پيغام فرستاد كه گاه به مدينه بيايد تا [ پس از عالِم شدن ، ]بَدَوى و بيابانى نشود . او نيز چنين كرد .

همچنين او مى گويد :

چون ابو ذر ديد كه عثمان از او خوشش نمى آيد ، خود به ربذه رفت .[۴]

مى دانيم كه پاره اى از افسانه ها درباره «عبد اللّه بن سبا» نيز از ساخته هاى سيف است . او به اين شخص ساختگى چنان قدرت مى بخشد كه گويا تمام مخالفت هايى كه با عثمان و معاويه شده ، توسط وى رقم خورده است ؛ فردى كه يهودى بوده و اسلام آورده است .[۵]


[۱]تاريخ الطبرى : ج ۴ ص۲۸۳ .

[۲]الكامل فى التاريخ : ج ۲ ص ۲۵۱ .

[۳]تهذيب التهذيب : ج ۲ ص ۴۶۷ ش ۳۱۸۴ ، ميزان الاعتدال : ج ۲ ص ۲۵۵ ش ۳۶۳۷ .

[۴]تاريخ الطبرى : ج ۴ ص ۲۸۴ .

[۵]ر . ك : ج ۵ ص ۳۶۶ (عبداللّه بن سبا ، چهره اى مرموز) .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت