همه آمدهاند تا در اربعین زیارت کنند و پیاده میروند تا فقیر و غنی در یک صف واحد سیدالشهداء(ع) را در درگاه الهی واسطه فیض قرار دهند، اما سخن هایی در باره نقش ایرانی در ساخت حرمها یا برخی موکبها و ... سبب دلآزردگی خواهد شد.
حجتالاسلام احمد غلامعلی(معاون پژوهشکده علوم و معارف حدیث): سالها بود که در ایام اربعین، روایت امام حسن عسکری علیه السلام را می شنیدیم که از نشانه های مؤمن زیارت اربعین است و شاید تصور پیاده روی در اربعین هم برای ما دور از دسترس بود. اما بحمدالله چندسالی است که چنین توفیقی نصیب مردم ما هم میشود. هر چند برای پیاده روی در اربعین روایتی نداریم ولی روایات متعددی است که برای هر گام پیاده به حرم سیدالشهداء و امیرمؤمنان علیهماالسلام پاداشهای ویژهای وعده داده شده است.
زائر کربلا مسیر طولانی کربلا را با پای پیاده مینوردد و لذت با کاروان حسین بودن را با تمام وجود حس میکند. اگر چه این مسیر برای زن و کودک و پیر و میانسال دشوار است ولی همه افراد در سنین مختلف با رضایت خاطر پای در جاده میگذارند. شاید تصور زائر کربلا این است که این مسیر رضایت خدای را در پی دارد و آنکه قصد خدا کند مسیر برایش کوتاه میشود: وأنَّ الرَّاحِلَ إلَیکَ قَرِیبُ المَسافَة. این سنت زیبا که به همت مهماننوازی عراقی ها در تمامی مسیرهای منتهی به کربلا تجلی مییابد سرمایهٔ بی بدیلی برای پیوند دلها و اتحاد مسلمانان است. اگر کمی تأمل کنیم بیش از دو میلیون ایرانی از سوی کسانی پذیرایی میشوند که در کمتر از سی سال پیش تنها اسلحه میان آنان حاکم بود. چه فرزندانی که در این جنگ یتیم شدند و چه پدران و مادرانی که در سوگ فرزندانشان هنوز داغدارند. به راستی چه عاملی سبب میشود که این پدر کُشتِگی از هر دو سو نادیده گرفته شود؟ عراقیها سفرهٔ مهر و محبت خود را بر روی کسانی بگشایند که احتمالا در نبرد هشت ساله نقشی داشته اند و ایرانیها به راحتی در خانه کسانی آرام بگیرند که احتمال دارد از نظامیان ارتش عراق در جنگ تحمیلی بوده باشند؟
پاسخ به این پرسش برای کسانی که در این چند سال توفیق زیارت سیدالشهدا علیه السلام را در اربعین یافته اند چندان دشوار نیست: إنَّ لِلحُسَینِ فی بَواطِنِ المُؤمِنینَ مَعرِفَةً مَکتومَةً. یعنی همه شیعیان در باطن خود حسین را میشناسند و آنکه حسین را بشناسد ناخودآگاه به او عشق میورزد و پرتوی از این عشق را نثار عاشقان سید الشهدا علیه السلام میکند فقط کافی است موانعِ بروزِ معرفت کنار رود و راههای عشق ورزیدن مهیا شود و هم اینک در عراق چنین حالتی پدید آمده است. مردم آزادانه به معشوق واقعی خود عشق میورزند.
من غریبم از بیابان آمدم / بر امید لطف سلطان آمدم
بوی لطف او بیابانها گرفت / ذرههای ریگ هم جانها گرفت
بنابر این محبت سیدالشهداء علیه السلام اکسیری است که کینهٔ دیرینهٔ جنگ را هم میزداید. این سرمایه گرانبها هم اینک در اختیار ماست باید آن را پاس داریم و الگوی همزیستی سالم بر محور محبت حسین علیه السلام را در جامعه نهادینه کنیم .بنده از جمله کسانی هستم که توفیق پیاده روی اربعین را دو بار یافته ام و هیچگاه در نجف و کاظمین و کربلا با کاروانی هماهنگ نبوده ام و به مدد توکل الهی و شناخت روحیه برادران عزیز عراقی بار سفر بسته ام و هر دو بار بیش از لیاقتم پاداش گرفته ام
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست / راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
حقیقت آن است که پیاده روی اربعین بستر مناسبی است تا فرد از همه تعینات و تعلقات دنیوی آزاد شود و خود را در اقیانوس محبت اهل بیت علیهم السلام غرقه سازد و با روحی فربه با مشکلات سفر روبرو شود و آنگاه احساس میکند که فربهی روح تا چه اندازه در رویارویی با مشکلات مؤثر است . اما با این همه برخی لایه های پنهان هم در این سفر با عظمت هست که شایسته دقت است.
پیدا و پنهان پیادهروی اربعین بنابر مشاهدات بنده چنین است:
۱. احترام و کرامت انسانی: در تمامی مواکب و منازل عراقیها, کرامت انسان کاملا حفظ میشود. هرگز کسی را به خاطر درخواست غذا و پتو و آب و...تحقیر نمیکنند. هر چه دارند در طبق اخلاص قرار میدهند. بارها شده است که افراد چند غذا درخواست میکنند و میزبان خم به ابرو نمی آورد. ایرانیها در برخی موکبها زودتر مستقر میشوند و گاه چند عراقی دیرتر میرسند, هرگز جای خاصی را برای هموطنان خودشان اختصاص نمیدهند بلکه برای او هم در میان بقیه زائران مکانی را تهیه میکنند.آنچه مهم است زائر بودن است و مهم نیست از کدام ملیت هستی.
۲. سخاوت: از سید الشهداء علیه السلام نقل شده است که: السخاء محبه، سخاوت محبت است. در این مدت میتوان سخاوت عراقیها را مشاهده کرد. سخاوتی که معلوم است در وجودشان نهادینه شده است. برای نمونه ما بارها در منازل و موکبها پتو و سایر مایحتاج را درخواست کردیم و به راحتی از خودشان میگذرند. در اربعین سال ۹۲ در یکی از موکبها پتو کم بود. صاحب موکب پتوی خود و فرزندش را به زائران داد و تا صبح بیرون موکب در کنار آتش چرت میزد. این روحیه در موکبهای ایرانی کمتر دیده میشود و پتوهای فراوانی را انباشته روی هم قرار میدهند و به درخواست زائر برای استراحت هم وقعی نمینهند. البته زائران سیدالشهداء برای خوردن چند لقمه غذا و چند بطری آب هشتاد کیلومتر را پیاده نمیروند ولی دیدن سخاوت عراقیها خود به خود محبت میآورد:
طواف حاجیان دارم به گرد یار میگردم / بهانه کرده ام نان را ولیکن مست خبازم
نه اخلاق سگان دارم نه بر مردار میگردم / نه بر دینار میگردم که بر دیدار میگردم
۳. نوای باسم الکربلایی: نوای باسم الکربلایی که معمولا با شور و هیجان خاصی خوانده میشود و معمول شعرهایش خوش مضمون است، جزء جدایی ناپذیر پیاده روی اربعین است. اشعار وی معمولا دعوت به مسائل اخلاقی و رعایت احکام شرع است. برای نمونه نوحه «حجابی» را در دهه محرم برای دعوت زنان به رعایت حجاب و الگوگیری از حضرت زینب سلام الله علیها اجرا کرده است. تمامی موکبها با دستگاههای پخش بزرگ نوحههای باسم کربلایی را پخش میکنند. نوای معروف تِزُرونی وی در ایران هم طرفداران فراوانی دارد.
۴. گوناگونی در خدمت: ایام اربعین عرصهای است که هر کس از خرد و کلان ، مرد و زن هر خدمتی که میتوانند به زوار ارائه مینمایند: طبقی از خرما, غذا، آب، دستمال کاغذی، واکس کفشها، تعمیر کالسکه بچه ها، پانسمان پاهای مجروح، ماساژ بدنهای خسته،شستن لباسها و ...کودکان خردسالی که تنها در میان جاده نشسته اند و تنها یک بشقاب خرما به زائران تعارف میکنند. جوانانی که تاولهای زائران را می بوسند و بدنها را ماساژ می دهند و خلاصه تمامیِ تلاشِ خادمانِ افتخاریِ سیدالشهداء علیه السلام زدودنِ همّ و غم زائران است و بس
۵. جملات مهرآفرین: پیرمرد و جوان عراقی با جملاتی میهمانان سیدالشهداء را نوش میدهند که زائر در به کار بردن پاسخ فرومی ماند: زائران را سرور خود، مولای خود، می نامند که قدم بر چشم آنان نهاده اند.
۶. احترام به روحانیت: روحانیت و به ویژه سادات معزز در میان مردم و حتی ارتش و پلیس عراق جایگاه ویژهای دارند. در ورودی کاظمین یا سیطرههای گوناگون روحانی سید را به طور ویژه اکرام میکردند.
۷. رفاقتهای زیبا: فرصت پیاده روی و هدف مشترک، سبب می شود که رفاقت خوبی میان اعضای گروه هایی که برای پیاده روی میروند، شکل گیرد. در فاصله کوتاه فرودگاه نجف تا مرقد شهید سیدباقر حکیم با دوستانی آشنا شدیم که برخی فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق علیه السلام بودند و برخی طلبه و هم اینک در شورایعالی انقلاب فرهنگی، نشریه راهبرد فرهنگ را سامان میدهند. رفاقت خوبی بود و سبب شد تا قسمتی از پیاده روی را با هم همراه باشیم.
اما زوایای پنهان و کمتر گفته شده این سفر نیز کم نیست که شایسته است زدوده شود تا چهره زیبای پیاده روی اربعین خدای ناکرده مخدوش نگردد:
۱. کم توجهی به نماز: بنده امسال و سال ۹۲ در موکبهای عراقی در شهر کربلا ساکن بودم. متاسفانه هنگام نماز صبح تنها عده بسیار محدودی برای نماز بلند میشوند و بقیه به راحتی خواب را بر نماز ترجیح میدهند. در نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء هم تعداد کسانی که رسماً تارک الصلاة هستند، کم نیست. حتی در شهر کربلا که صدای نوحه خوانی باسم الکربلایی تا پاسی از نیمه های شب، اجازه استراحت به زائران را نمیدهد، هنگام اذان صبح صدای اذان کمتر به گوش میرسد.
۲. دود سیگار: سیگار کشیدن در فضای بسته موکب برای کوچک و بزرگ عراقیها کاملا طبیعی است. به تعبیر یکی از نوجوانان ، مرد بودن به سیگار کشیدن است و همین امر موجب آزار شدید افراد غیر سیگاری میشود که بالاجبار در موکبها ساکن اند.
۳. عدم رعایت مسائل بهداشتی: علیرغم شعارهایی که امسال انتخاب کرده بودند: نظافتی علامه ثقافتی «بهداشت من نشانه فرهنگ من است» اما بهداشت در عراق یعنی هیچ . اصلا اهتمامی به رعایت بهداشت نیست و از نجف تا کربلا در دو سوی جاده و نیز در مسیر زائران آشغالها خودنمایی میکنند. شُستن استکان چای در لگنی از آب که از صبح تا شب تعویض هم نمیشود امری کاملا طبیعی است.
۴. بیبرنامگی در حمل و نقل مسیرهای کربلا: برنامه ریزی برای خروج از کربلا پس از اربعین و یا روزهای پیش از اربعین اگرچه دشوار است ولی شدنی است. متاسفانه گاه باید مسافتی حدود ۲۵ کیلومتر را از کربلا پیاده قدم بزنیم تا به پارکینگ خودروها برسیم. کیلومتر و ساعت هم مانند رطل عراقی و خراسانی با کیلومتر و ساعت ایرانی متفاوت است ! از هر کس بپرسی میگوید ۱۰ دقیقه دیگر میرسی و این ۱۰ دقیقه گاه معادل دو ساعت ماست. افزون بر این به نظر میرسد که چنین مشکلاتی برای ساکنان کربلا و نجف هم فراگیر باشد. به راستی اگر یک فردی بیمار شود چگونه خود را به بیمارستان میرساند؟
۵. تبلیغات ناموزون: در مسیرهای منتهی به کربلا تبلیغات برخی روحانیون عراقی چهره زیارت اربعین را به دعوت برای فلان شخص تنزل داده است. به ویژه جملاتی که از آنها بر بَنرها نقش بسته است جملات ساده و بدیهی و بسیار معمولی است. این گونه تبلیغات که با آواز بلند دعوت به خود است از آفات پیاده روی اربعین است.
۶. زمزمههای خطرناک: مراسم اربعین که قابلیت الگوسازی برای وحدت اجتماعی را دارد با زمزمههای عرب و عجم در معرض خطر قرار میگیرد. اگرچه این زمزمه ها فراوان نیست ولی باید از اندک آن هم هراسید. امسال عتبه عباسیه با نصب بنر بزرگی در آستانه حرمِ قمر بنی هاشم علیه السلام چند روایت در ستایش عراق و عراقی به زبانهای عربی و فارسی را فراهم آورده بود. این علامت آن است که متاسفانه از سوی برخی ایرانیها و غیر عراقیها مردم امروز عراق متهم به بی وفایی و مکر و غدر شده اند در حالیکه جماعت محدود کوفی سال ۶۱ را نباید با مردم کوفه و عراق امروز مقایسه کرد. در طول تاریخ وصف «کوفی» معادل شیعی بوده است و اصحاب خوش نامی از امامان علیهم السلام کوفی بوده اند. نکته دیگر شعارهای تفرقه افکن در حرمهای معصومین است که از سوی برخی افراد کممایه گفته میشود. امسال در شمار لعنها، بر منکر رقیه هم لعنت میکردند! تصور این همه نفهمی برای ما قابل درک نیست. در راهپیمایی امسال عزیزی سنی از هموطنان بلوچ را به همراه دوست شیعیاش دیدیم و گفتگویی کردیم. عاشق سید الشهداء علیه السلام بود ولی به خاطر ترس از عملکرد برخی افراد لباس بلوچی را در این سفر به تن نداشت.
نکته دیگر تفاخرهای بیجا است. همه آمده اند تا در اربعین زیارت کنند و پیاده میروند تا فقیر و غنی در یک صف واحد سیدالشهداء علیه السلام را در درگاه الهی واسطه فیض قرار دهند و با دستی پر بازگردند اما سخن هایی در باره نقش ایرانی در ساخت حرمها و یا برخی موکبها و... سبب دلآزردگی خواهد شد. اگر اینگونه مشارکتها برای خدا بوده است که او می بیند و پاداشش را به تمامه پرداخت خواهد کرد و اگر برای اسم و رسم است که در برابر دریای جود سیدالشهداء علیه السلام نام بردن و تفاخر به آنان بی ادبی است.
با این همه پیادهروی اربعین آنقدر زیبا و به یادماندنی است که قابل وصف نیست. باید رفت و دید و توشه یکسال را ذخیره کرد. ما باید در آستانه حضرت رب الارباب پیشانی ذلت و مسکنت بساییم تا در دنیا و آخرت عزت و سربلندی بیابیم و چه بهتر که ثارالله احساس ذلت ما را در برابر خداوند مشاهده کند و نزد خداوند سیدالشهداء علیه السلام بر نیت خالصانه ما شهادت دهد.