تاريخ : یکشنبه 1388/5/4 تاریخ ایجاد:
کد خبر: 4752
«كافی پژوهان» تدوين محمد قنبری در پايگاه اينترنتی كلينی قرار گرفت

«كافی پژوهان» تدوين محمد قنبری در پايگاه اينترنتی كلينی قرار گرفت

«كافی پژوهان» تدوين محمد قنبری در پايگاه اينترنتی كلينی قرار گرفت.

به گزارش راوی در اين مقاله می خوانيد: در طول بيش از هزار سال كه از تأليف كتاب سترگ الكافى مى‏ گذرد، مى ‏توان گفت همه محدثان، فقها و تمام كسانى كه به نوعى با مباحث حديثى سروكار داشته‏ اند، از اين دُرّ شاهوار و خرمن ارزشمندِ معارف شيعى استفاده ‏ها كرده‏ اند و بهره ‏ها برده ‏اند.
در طول اين قرن‏ها و ساليان جمع زيادى از حديث‏ پژوهان به شرح، حاشيه، تدريس، ترجمه و تلخيص اين كتاب اقدام كرده‏ اند.
با اين وصف نام ده‏ها نفر از مردان عرصه علم به عنوان خادمان و نشردهندگان اين صحيفه دانایى و كتاب هدايت و فرزانگى بر تارك آسمان دانش مى ‏درخشد.
ده‏ها و صدها نفر از كاتبان و ناسخانِ دست‏ نوشته ‏هاى الكافى از آغاز تا اواخر قرن سيزدهم، مدرسان، تعليقه‏ نويسان، حاشيه‏ نگاران، مترجمان و شارحان اين كتاب ارجمند از جمله اين خادمان هستند. نام بسيارى از ايشان در طول سال‏ها و قرون و در اين ميان دست‏ نوشته ‏هاى گوناگون از ميان رفته است. فهرست نام همه خادمان و كافى ‏پژوهان در اين مختصر نمى ‏گنجد ولى برخى از برجسته ‏ترين آنها چنين است:
خواجه نصير طوسى، شيخ ابراهيم قطيفى، امين استرآبادى، ميرداماد، ملاصدرا، ملا محمّد صالح مازندرانى، ملا خليل قزوينى، فيض كاشانى، ابن الوندى، شيخ على كبير، شيخ على صغير، علامه مجلسى، شيخ يعقوب حويزى، ملا خليل قزوينى، ابو الحسن شريف فتونى عاملى، ملا احمد جزايرى، سيد بدر الدين عاملى، حيدر على نورى، محمّد بن محمّد اصطهباناتى، محمّد بن عبدعلى، محمّد على موسوى، ملا محمّد هادى مازندرانى، ملا حيدر شيروانى، شيخ نظام الدين دشتكى، حاج محمّد اردبيلى، محمّدباقر بهبهانى، سيد حسن صدر، آية اللّه‏ بروجردى، حسين على محفوظ، سيد جواد مصطفوى، محمّد باقر كمره‏اى، على اكبر غفارى، محمّد هاشم رسولى محلاتى، الياس كلانترى، على ‏رضا برازش، محمّد بن عبد موسوى و ثامر هاشم العميدى.
اين افراد كه ذكر شدند و جمع زياد ديگرى در شرح و تعليقه و ترجمه و تصحيح و كارهاى رجالى الكافى، آثار ارزشمندى از خود برجاى گذاشته ‏اند.
در اين مختصر شرح حال چهار نفر از برجسته‏ ترين خادمان الكافى را مرور مى ‏كنيم: ۱. ملا محمد ابراهيم قوامى شيرازى، ملاصدرا (م ۱۰۵۰ق)
محمد بن ابراهيم قوامى شيرازى، ملقب به صدر المتالهين يا ملاصدرا، در ظهر روز نهم جمادى الاولى سال ۹۸۰ قمرى ديده به جهان گشود. پدر او خواجه ابراهيم قوامى، مردى پرهيزگار، ديندار و دوستدار و حامى دانش و معرفت بود. در زمان حيات ملا صدرا، شيراز داراى حكومت مستقلى بود و حكمرانى آن به برادر شاه واگذار گرديد كه، پدر ملاصدرا به‏عنوان معاون او و دومين شخصيت مهم آن منطقه به شمار مى ‏رفت، و به نظر مى‏ رسيد تنها موهبتى كه خداوند به او ارزانى نداشته است، داشتن فرزند باشد. اما بالاخره خداوند درخواست ‏ها و دعاهاى اين مرد پاك و زاهد را بى ‏جواب نگذاشت و بهترين پسران را به او ارزانى كرد كه او را محمد، ملقب به صدرالدين نام نهاد، به آن اميد كه عالى ‏ترين شخصيت مذهبى گردد.
اساتيد و شاگردان: در دوران جوانى، صدرالمتالهينِ جوان با شيخ بهایى آشنا گرديد كه سنگ‏ بناى شخصيت علمى و اخلاقى ملاصدرا، توسط اين دانشمند جهانديده كم‏ نظير بنا نهاده شد. و تكميل اين بناى معنوى را استاد ديگرش ـ دانشمند سترگ و استاد علوم دينى و الهى و معارف حقيقى و اصول يقينى ـ سيد امير محمد باقر بن شمس الدين، مشهور به ميرداماد عهده ‏دار گشت. از شاگردان او نيز مى ‏توان به حاج ملاهادى سبزوارى و ملا محسن فيض كاشانى اشاره كرد.
صدرالمتالهين حكيم خانه به دوشى بود كه به جرم آزادگى روح و فكر، مجبور شد تا از پايتخت و پايتخت‏ نشينان روى گرداند. وى در مقدمه كتاب اسفار، دلايل بيزارى خود را از جاهلان فرزانه‏ نماى زمان خود و عزلت و تصوف خويش را در كهكِ قم بيان داشته است. پس از بازگشت به شيراز، شهرت صدراى شيرازى عالم‏گير شده بود و طالبان حكمت از نواحى و اطراف براى درك فيض به حضورش مى ‏شتافتند. او خود در مقدمه اسفار مى ‏گويد: «... بتدريج آنچه در خود اندوخته بودم، همچون آبشارى خروشان فرود آمد و چون دريایى پر موج در منظر جويندگان و پويندگان قرار گرفت».
در زمان حيات ملاصدرا؛ يعنى در اواخر قرن دهم و شروع قرن يازدهم هجرى، كلام و فلسفه از علوم رايج و محبوب آن زمان به شمار مى‏ رفتند. دليل عمده گسترش اين علم نسبت به ساير علوم آن زمان؛ مانند فقه، ادبيات عرب، رياضى، نجوم و طب و ديگر علوم و همچنين هنرهاى رايج آن زمان مانند خط، معمارى و كتيبه را مى ‏توان در شرايط اجتماعى آن دوران كه خود زاييده شرايط سياسى حاكم بر كشور بود، جستجو نمود. عدم وابستگى و استقرار و مركزيت حكومت وقت، امنيت و آزادى خاصى را حكمفرما ساخته بود كه شكوفا شدن استعدادها و گسترش هنر و علم را در پى داشت.
صدرالدين محمد در علوم متعارف زمان و بويژه در فلسفه اشراق و مكتب مشاء و كلام و عرفان و تفسير قرآن مهارت يافت. او آثار فلسفى متفكرانى چون سقراط و فلاسفه هم عصر او، افلاطون، ارسطو و شاگردانش و همچنين دانشمندانى چون ابن سينا و خواجه نصرالدين طوسى را دقيقا بررسى نمود و موارد ضعف آنها را باز شناخت و مسائل مبهم مكاتب را بخوبى دانست. او اگر چه از مكتب اشراق بهره‏ها برد؛ ولى هرگز تسليم عقايد آنان نشد و گرچه شاگرد مكتب مشاء گرديد؛ ليكن هرگز مقيد به اين روش نشد. ملا صدرا پايه‏گذار حكمت متعاليه مى ‏باشد كه حاوى ژرف‏ترين پاسخ ‏ها به مسائل فلسفى است. ملا صدرا علاوه بر سالك و رهرو در عرفان، به ‏عنوان موفق‏ترين سالكين در فلسفه مى ‏باشد كه با طى كردن مراحل مختلف، گنجينه با ارزشى را براى ساخت قلعه ‏اى از دانش كشف نمود كه با نور جاودانى حقيقت مى ‏درخشد.
آثار: الحكمه العرشيه؛ الحكمه المتعاليه فى الاسفار العظيمه الاربعه؛ المعه المشرقيه فى الفنون المنطقيه؛ المبدا و المعاد؛ المشاعر؛ المظاهر الالهيه فى الاسفار علوم الكامليه؛ الشواهد الربوبيه فى مناهج السلوكيه؛ التصور و التصديق؛ الوريده القلبيه فى معارفه الربوبيه؛ اسرار الايات و الانوار البينات؛ ديوان اشعار؛ حدوث العالم؛ اكسير العارفين فى المعارفه طريق الحق و اليقين؛ اعجاز النعمين؛ كسرالاصنام الاجاهليه فى ذم المتصوفين؛ مفاتيح الغيب؛ متشابهات القرآن؛ رساله سه اصل و...
وفات: حكيم وارسته در طول عمر ۷۱ ساله ‏اش، هفت بار با پاى پياده به حج مشرف شد و گل تن را با طواف كعبه دل صفا بخشيد و در آخر نيز سر بر اين راه نهاد و به هنگام آغاز سفر هفتم يا در بازگشت از آن سفر، به سال ۱۰۵۰ق، در شهر بصره تن رنجور را وداع نمود و در جوار حق قرار گرفت، و در همانجا به خاك سپرده شد و اگر چه امروز اثرى از قبر او نيست؛ اما عطر دلنشين حكمت متعاليه از مركب نوشته ‏هايش همواره مشام جان را مى‏ نوازد.
شرح وى، شرح مفصل فلسفى و حكمى بر اصول الكافى است و كتاب العقل و الجهل، كتاب التوحيد، كتاب فضل العلم و تا باب يازدهم كتاب الحجة را دربرمى ‏گيرد . در مجموع، شامل شرح ۵۰۳ حديث است و در سال ۱۰۴۴ ق، در شيراز از تأليف آن فراغت يافته است . مجلد سوم اين شرح با تعليقاتى از ملا على نورى همراه است. پيش از چاپ ديگر شده چندين بار به صورت سنگى در قطع رحلى به چاپ رسيده است.
ملا محمد صالح مازندرانى: ملا محمد صالح، فرزند ملا احمد بن شمس الدين طبرسى، سروى، مازندرانى است. وى دانشمندى پارسا، زاهد، محقق، جامع معقول و منقول و داراى اخلاق فاضله و صفات حميده بود. لقبش حسام الدين بود. وى شوهر خواهر علامه محمّد باقر مجلسى و داماد ملا محمد تقى مجلسى بود.
گفتنی است، مقاله «كافی پژوهان» تدوين محمد قنبری بهار ۱۳۸۸ در خبرنامۀ شماره ۴ كنگره بين المللی ثقة الاسلام كلينی(ره) و به تازگی در پايگاه اينترنتی كلينی به نشانی اينترنتیhttp://www.kulayni.comقرار گرفت.

به گزارش راوی در اين مقاله می خوانيد: در طول بيش از هزار سال كه از تأليف كتاب سترگ الكافى مى‏ گذرد، مى ‏توان گفت همه محدثان، فقها و تمام كسانى كه به نوعى با مباحث حديثى سروكار داشته‏ اند، از اين دُرّ شاهوار و خرمن ارزشمندِ معارف شيعى استفاده ‏ها كرده‏ اند و بهره ‏ها برده ‏اند.
در طول اين قرن‏ها و ساليان جمع زيادى از حديث‏ پژوهان به شرح، حاشيه، تدريس، ترجمه و تلخيص اين كتاب اقدام كرده‏ اند.
با اين وصف نام ده‏ها نفر از مردان عرصه علم به عنوان خادمان و نشردهندگان اين صحيفه دانایى و كتاب هدايت و فرزانگى بر تارك آسمان دانش مى ‏درخشد.
ده‏ها و صدها نفر از كاتبان و ناسخانِ دست‏ نوشته ‏هاى الكافى از آغاز تا اواخر قرن سيزدهم، مدرسان، تعليقه‏ نويسان، حاشيه‏ نگاران، مترجمان و شارحان اين كتاب ارجمند از جمله اين خادمان هستند. نام بسيارى از ايشان در طول سال‏ها و قرون و در اين ميان دست‏ نوشته ‏هاى گوناگون از ميان رفته است. فهرست نام همه خادمان و كافى ‏پژوهان در اين مختصر نمى ‏گنجد ولى برخى از برجسته ‏ترين آنها چنين است:
خواجه نصير طوسى، شيخ ابراهيم قطيفى، امين استرآبادى، ميرداماد، ملاصدرا، ملا محمّد صالح مازندرانى، ملا خليل قزوينى، فيض كاشانى، ابن الوندى، شيخ على كبير، شيخ على صغير، علامه مجلسى، شيخ يعقوب حويزى، ملا خليل قزوينى، ابو الحسن شريف فتونى عاملى، ملا احمد جزايرى، سيد بدر الدين عاملى، حيدر على نورى، محمّد بن محمّد اصطهباناتى، محمّد بن عبدعلى، محمّد على موسوى، ملا محمّد هادى مازندرانى، ملا حيدر شيروانى، شيخ نظام الدين دشتكى، حاج محمّد اردبيلى، محمّدباقر بهبهانى، سيد حسن صدر، آية اللّه‏ بروجردى، حسين على محفوظ، سيد جواد مصطفوى، محمّد باقر كمره‏اى، على اكبر غفارى، محمّد هاشم رسولى محلاتى، الياس كلانترى، على ‏رضا برازش، محمّد بن عبد موسوى و ثامر هاشم العميدى.
اين افراد كه ذكر شدند و جمع زياد ديگرى در شرح و تعليقه و ترجمه و تصحيح و كارهاى رجالى الكافى، آثار ارزشمندى از خود برجاى گذاشته ‏اند.
در اين مختصر شرح حال چهار نفر از برجسته‏ ترين خادمان الكافى را مرور مى ‏كنيم: ۱. ملا محمد ابراهيم قوامى شيرازى، ملاصدرا (م ۱۰۵۰ق)
محمد بن ابراهيم قوامى شيرازى، ملقب به صدر المتالهين يا ملاصدرا، در ظهر روز نهم جمادى الاولى سال ۹۸۰ قمرى ديده به جهان گشود. پدر او خواجه ابراهيم قوامى، مردى پرهيزگار، ديندار و دوستدار و حامى دانش و معرفت بود. در زمان حيات ملا صدرا، شيراز داراى حكومت مستقلى بود و حكمرانى آن به برادر شاه واگذار گرديد كه، پدر ملاصدرا به‏عنوان معاون او و دومين شخصيت مهم آن منطقه به شمار مى ‏رفت، و به نظر مى‏ رسيد تنها موهبتى كه خداوند به او ارزانى نداشته است، داشتن فرزند باشد. اما بالاخره خداوند درخواست ‏ها و دعاهاى اين مرد پاك و زاهد را بى ‏جواب نگذاشت و بهترين پسران را به او ارزانى كرد كه او را محمد، ملقب به صدرالدين نام نهاد، به آن اميد كه عالى ‏ترين شخصيت مذهبى گردد.
اساتيد و شاگردان: در دوران جوانى، صدرالمتالهينِ جوان با شيخ بهایى آشنا گرديد كه سنگ‏ بناى شخصيت علمى و اخلاقى ملاصدرا، توسط اين دانشمند جهانديده كم‏ نظير بنا نهاده شد. و تكميل اين بناى معنوى را استاد ديگرش ـ دانشمند سترگ و استاد علوم دينى و الهى و معارف حقيقى و اصول يقينى ـ سيد امير محمد باقر بن شمس الدين، مشهور به ميرداماد عهده ‏دار گشت. از شاگردان او نيز مى ‏توان به حاج ملاهادى سبزوارى و ملا محسن فيض كاشانى اشاره كرد.
صدرالمتالهين حكيم خانه به دوشى بود كه به جرم آزادگى روح و فكر، مجبور شد تا از پايتخت و پايتخت‏ نشينان روى گرداند. وى در مقدمه كتاب اسفار، دلايل بيزارى خود را از جاهلان فرزانه‏ نماى زمان خود و عزلت و تصوف خويش را در كهكِ قم بيان داشته است. پس از بازگشت به شيراز، شهرت صدراى شيرازى عالم‏گير شده بود و طالبان حكمت از نواحى و اطراف براى درك فيض به حضورش مى ‏شتافتند. او خود در مقدمه اسفار مى ‏گويد: «... بتدريج آنچه در خود اندوخته بودم، همچون آبشارى خروشان فرود آمد و چون دريایى پر موج در منظر جويندگان و پويندگان قرار گرفت».
در زمان حيات ملاصدرا؛ يعنى در اواخر قرن دهم و شروع قرن يازدهم هجرى، كلام و فلسفه از علوم رايج و محبوب آن زمان به شمار مى‏ رفتند. دليل عمده گسترش اين علم نسبت به ساير علوم آن زمان؛ مانند فقه، ادبيات عرب، رياضى، نجوم و طب و ديگر علوم و همچنين هنرهاى رايج آن زمان مانند خط، معمارى و كتيبه را مى ‏توان در شرايط اجتماعى آن دوران كه خود زاييده شرايط سياسى حاكم بر كشور بود، جستجو نمود. عدم وابستگى و استقرار و مركزيت حكومت وقت، امنيت و آزادى خاصى را حكمفرما ساخته بود كه شكوفا شدن استعدادها و گسترش هنر و علم را در پى داشت.
صدرالدين محمد در علوم متعارف زمان و بويژه در فلسفه اشراق و مكتب مشاء و كلام و عرفان و تفسير قرآن مهارت يافت. او آثار فلسفى متفكرانى چون سقراط و فلاسفه هم عصر او، افلاطون، ارسطو و شاگردانش و همچنين دانشمندانى چون ابن سينا و خواجه نصرالدين طوسى را دقيقا بررسى نمود و موارد ضعف آنها را باز شناخت و مسائل مبهم مكاتب را بخوبى دانست. او اگر چه از مكتب اشراق بهره‏ها برد؛ ولى هرگز تسليم عقايد آنان نشد و گرچه شاگرد مكتب مشاء گرديد؛ ليكن هرگز مقيد به اين روش نشد. ملا صدرا پايه‏گذار حكمت متعاليه مى ‏باشد كه حاوى ژرف‏ترين پاسخ ‏ها به مسائل فلسفى است. ملا صدرا علاوه بر سالك و رهرو در عرفان، به ‏عنوان موفق‏ترين سالكين در فلسفه مى ‏باشد كه با طى كردن مراحل مختلف، گنجينه با ارزشى را براى ساخت قلعه ‏اى از دانش كشف نمود كه با نور جاودانى حقيقت مى ‏درخشد.
آثار: الحكمه العرشيه؛ الحكمه المتعاليه فى الاسفار العظيمه الاربعه؛ المعه المشرقيه فى الفنون المنطقيه؛ المبدا و المعاد؛ المشاعر؛ المظاهر الالهيه فى الاسفار علوم الكامليه؛ الشواهد الربوبيه فى مناهج السلوكيه؛ التصور و التصديق؛ الوريده القلبيه فى معارفه الربوبيه؛ اسرار الايات و الانوار البينات؛ ديوان اشعار؛ حدوث العالم؛ اكسير العارفين فى المعارفه طريق الحق و اليقين؛ اعجاز النعمين؛ كسرالاصنام الاجاهليه فى ذم المتصوفين؛ مفاتيح الغيب؛ متشابهات القرآن؛ رساله سه اصل و...
وفات: حكيم وارسته در طول عمر ۷۱ ساله ‏اش، هفت بار با پاى پياده به حج مشرف شد و گل تن را با طواف كعبه دل صفا بخشيد و در آخر نيز سر بر اين راه نهاد و به هنگام آغاز سفر هفتم يا در بازگشت از آن سفر، به سال ۱۰۵۰ق، در شهر بصره تن رنجور را وداع نمود و در جوار حق قرار گرفت، و در همانجا به خاك سپرده شد و اگر چه امروز اثرى از قبر او نيست؛ اما عطر دلنشين حكمت متعاليه از مركب نوشته ‏هايش همواره مشام جان را مى‏ نوازد.
شرح وى، شرح مفصل فلسفى و حكمى بر اصول الكافى است و كتاب العقل و الجهل، كتاب التوحيد، كتاب فضل العلم و تا باب يازدهم كتاب الحجة را دربرمى ‏گيرد . در مجموع، شامل شرح ۵۰۳ حديث است و در سال ۱۰۴۴ ق، در شيراز از تأليف آن فراغت يافته است . مجلد سوم اين شرح با تعليقاتى از ملا على نورى همراه است. پيش از چاپ ديگر شده چندين بار به صورت سنگى در قطع رحلى به چاپ رسيده است.
ملا محمد صالح مازندرانى: ملا محمد صالح، فرزند ملا احمد بن شمس الدين طبرسى، سروى، مازندرانى است. وى دانشمندى پارسا، زاهد، محقق، جامع معقول و منقول و داراى اخلاق فاضله و صفات حميده بود. لقبش حسام الدين بود. وى شوهر خواهر علامه محمّد باقر مجلسى و داماد ملا محمد تقى مجلسى بود.
گفتنی است، مقاله «كافی پژوهان» تدوين محمد قنبری بهار ۱۳۸۸ در خبرنامۀ شماره ۴ كنگره بين المللی ثقة الاسلام كلينی(ره) و به تازگی در پايگاه اينترنتی كلينی به نشانی اينترنتیhttp://www.kulayni.comقرار گرفت.

خبرگزاری فارس :
خبرگزاری ایکنا :
خبرگزاری ایرنا :