وضعيت فرهنگى ـ اجتماعى شيعه در يك و نيم قرن گذشته
در اواسط قرن سيزدهم ، حوزه علمى نجف ، دوباره به اوج شكوفايى خود رسيد ؛ چرا كه شاهد حضور نابغه آن عصر ، آية اللّه شيخ مرتضى انصارى (م 1281 ق) و ابتكارات وى در علم اصول از يك طرف ، و جامعيت و شيوايى فقه شيخ محمّد حسن نجفى (صاحب جواهر) از سوى ديگر بود . ديدگاه هاى جديد شيخ مرتضى انصارى در علم اصول ، افق هاى نوى را در اين علم به وجود آورد و با تأليف كتاب فرائد الاُصول ، گسترش يافت. همچنين دقّت ايشان در زواياى متون دينى و به كارگيرى ابتكارات جديد اصولى در استنباط احكام فقهى و تأليف كتاب المكاسب المحرّمة در همين زمينه، موجب شد كه اين دو كتاب ، در زمان كوتاهى ، به صورت اصلى ترين كتاب هاى حوزه هاى علميه تشيّع در آيند .
تسلّط علمى شيخ مرتضى انصارى بر حوزه نجف ، چنان بوده كه بعضى از كتاب ها ۱ نام 316 نفر از علماى تراز اوّل شيعه را به عنوان شاگردان وى ياد كرده اند كه از آن جمله اند: ميرزا محمّد حسن شيرازى (م 1312ق)، آخوند خراسانى (م 1329ق)، ميرزا حبيب اللّه رشتى (م 1312ق)، ميرزا محمّد حسن آشتيانى (م 1319ق)، ملّا حسينقلى همدانى (م 1311ق) و بسيارى ديگر .
از اتّفاقات مهم علمى اواخر قرن سيزدهم، محوريت يافتن حوزه علمى سامرّا به رهبرى دينى و علمى ميرزا محمّد حسن شيرازى بود كه با فتواى تحريم تنباكوى وى ، شهرت جهانى يافت و نقطه عطفى در تاريخ سياسى شيعه و روحانيت گرديد.
در اوايل قرن چهاردهم، جداى از رونق دوباره حوزه علميه نجف به دست شاگردان ميرزا محمّد حسن شيرازى و بويژه آخوند خراسانى و ميرزا حسين نايينى ، نقش مهم اين دو در بنيان گذارى انقلاب مشروطيت و حمايت هاى بعدى از آن ، اهمّيت بسيارى داشته است . اين قيام با فراز و نشيب هاى خود، پس از به دار آويخته شدن شيخ فضل اللّه نورى در 1327ق ، سركوب گرديد.
از ديگر حوادث مهم اين دوران،آغاز شدن جنگ جهانى اوّل در سال 1332ق (1914م) و اعلان جنگ انگلستان عليه امپراتورى عثمانى است. دامنه جنگ انگليس به مناطقى از بصره كشيده شد و انگليسى ها در شطّ العرب (اروند رود) ، نيروى نظامى پياده كردند و كم كم در خاك عراق ، پيش رفتند . در اين هنگام ، قيام ميرزاى دوم، ميرزا محمّد تقى شيرازى (م 1338ق) رئيس حوزه علميه كربلا و مرجع عامّ شيعيان و صدور فتواى وى در جنگ با انگليسى ها و همراهى بسيارى از علما ، چون سيّد محمّد كاظم يزدى ـ كه او نيز براى دفاع از وطن اسلامى ، فتوا صادر كرد ـ ، نقش مهمّى در بسيج مردم در جنگ با اشغالگران داشت.
رشد علمى اين دوره نيز كماكان ادامه داشت و همچنان ، رو به ترقّى بود و دو اثر مشهور : كفاية الاُصول ۲ از آخوند خراسانى در اصول ، و العروة الوثقى ۳ از سيّد محمّد كاظم يزدى در فقه ، در همين دوره پديد آمدند. اين مكتب علمى توسّط ميرزا محمّد حسين نايينى (م 1355ق) و سپس به دست شاگردانش همچون سيّد محسن حكيم و سيّد ابوالقاسم خويى ، در نجف ادامه يافت. در ايران نيز اين شكوفايى علمى توسّط دو تن ديگر از شاگردان ميرزا محمّد حسن شيرازى ، يعنى شيخ عبد الكريم حائرى يزدى(م 1355 ق) در اراك و حاج آقا حسين طباطبايى قمى (م 1366 ق) در مشهد ، آغاز شد و سپس ، در قم ، به اوج شكوفايى خود رسيد.
حوزه علميه قم ، پيش از ورود آية اللّه حاج شيخ عبد الكريم حائرى ، همچون حوزه هاى كربلا ، مشهد ، تهران و اصفهان ، جنبه محلّى و منطقه اى داشت ۴ و رياست آن ، با آية اللّه ميرزا محمّد فيض (م 1370 ق) بود كه در بازسازى مدارس و احياى مَحاضر درس ، كوشيده بود . آية اللّه حائرى ـ كه در آن ايام ، رياست حوزه علميه اراك (سلطان آباد) را به عهده داشت ـ ، در 29 اسفند 1299 ش (1340 ق) ، با دعوت مكرّر آية اللّه فيض و در ميان استقبال علما و مدرّسان و تجّار و اعيان و ديگر مردم قم كه به درخواست مرحوم فيض ، با تعطيل كردن درس ها و بازارها به پيشواز وى رفته بودند ، با شاگردان حوزه درسش ، وارد اين شهر شد . ۵
با مهاجرت آية اللّه حائرى به قم و اقامت وى در اين شهر، حوزه هزارساله آن ، دوباره احيا شد و با رشدى سريع، به زودى در رديف بزرگ ترين حوزه هاى علمى جهان تشيّع درآمد و آيات عظام : سيّد محمّد كوه كمره اى معروف به حجّت ، سيّد محمّدتقى خوانسارى ، ميرزا محمّد فيض قمى ، سيّد صدر الدين صدر و حاج آقا حسين طباطبايى قمى ، از برجستگان اين حوزه به شمار مى آمدند. ثمره تلاش هاى آية اللّه شيخ عبد الكريم حائرى، تربيت شاگردان مبرّزى چون امام خمينى و حضرات آيات : سيّد محمّد رضا گلپايگانى ، محمّد على اراكى ، سيّد شهاب الدين مرعشى و بسيارى ديگر بود . ۶
پس از رحلت آية اللّه حائرى يزدى (م 1315 ش) ، براى تمركز در مرجعيت و زعامت حوزه قم، جمعى از علماى قم از آية اللّه بروجردى دعوت كردند . ايشان هم در چهاردهم محرّم 1364 (1323 ش) ، با استقبال مردم و علما وارد شهر قم گرديد. آية اللّه بروجردى ، پس از رسيدگى به وضعيت درسى و مالى حوزه و طلّاب ، با برقرارى ارتباط با «دار التقريب بين المذاهب الاسلامية» در قاهره و همچنين گسيل نمودن نمايندگانى به اروپا و امريكا، براى شناساندن اسلام واقعى به مردم جهان و تقريب بين مذاهب اسلامى ، همّت فراوانى نمود. ايشان ، در كنار اين فعّاليت ها ، آثار ارزنده اى را در زمينه حديث و رجال ، تأليف يا پايه گذارى نمود كه در فصول آينده ، به معرّفى بعضى خواهيم پرداخت .
1.ر . ك : زندگانى و شخصيت شيخ انصارى ، كنگره جهانى دويستمين سالگرد تولّد شيخ انصارى .
2.اين اثر كه با احاطه علمى و دقّت موشكافانه در قواعد اصولى تدوين يافته ، مهم ترين مرجع اصولى است كه نزديك به يك قرن است كتاب درسى سطوح عالى ومحور دروس خارج اصول ، قرارگرفته است .
3.اين كتاب كه مهم ترين اثر سيّد محمّد كاظم يزدى است ، به حدّى شهرت دارد كه مؤلّف آن به صاحب عروه شناخته مى شود . اين اثر ، دربرگيرنده ۳۲۶۰ حكم از احكام و مسائل شرعى است كه با دقّت و تحقيق ، در سه جلد تدوين شده است و علماى تراز اوّل ، غالبا بر آن حاشيه مى نگارند .
4.در حوزه آن روز قم ، مدرّسان بزرگى همچون حضرت آيات : ميرزا محمّد فيض قمى ، ميرزا محمّد ارباب اشراقى ، شيخ محمّدرضا شريعتمدار ساوجى ، ميرزا محمّد كبير ، شيخ على زاهد انصارى ، سيّد جواد مجتهد پيشوايى ، ملّا محمّد طاهر اشعرى ، حاج آقا حسين فاطمى ، ميرزا ابوالقاسم بزرگ قمى ، حاج شيخ عبّاس قمى ، ميرزا محمود و ميرزا ابوالفضل زاهدى ، ميرزا محمود و آقا سيّد حسن و آقا سيّد محمّد برقعى ، آقا سيّد احمد طباطبايى قمى ، ميرزا مهدى حَكَمى پايين شهرى ، ميرزا محمود و آقا سيّد صادق روحانى ، آخوند ملّا غلامرضا قمى ، آقا سيّد فخر الدين سيّدى (سبط ميرزا) ، شيخ محمّد على صفايى حائرى و . . . ، تدريس داشتند (ر . ك : علماى قم ، ص ۵ ـ ۹ ؛ گنجينه آثار قم ، ج ۱ ، ص ۳۱۷ ـ ۳۳۸) .
5.ر . ك : آيين اسلام ، سال ۴ ، ش ۷ ، ص ۷ (به قلم حاج مهدى سراج انصارى) ؛ قم و روحانيت ، ج ۲ ، ص ۱۹ ـ ۲۹ .
6.از جمله ، حضرات آيات : شيخ محمّدتقى بافقى ، سيّد محمّد محقّق داماد ، ميرزا خليل كمره اى ، سيّد محمود طالقانى ، سيّد باقر طباطبايى سلطانى ، سيد رضا و سيد احمد زنجانى ، سيد احمد خوانسارى و . . . .