153
تاريخ حديث شيعه از آغاز سده چهاردهم هجري تا امروز

تاريخ حديث شيعه از آغاز سده چهاردهم هجري تا امروز
152

برخى آثار علّامه شوشترى

1. تحقيق المسائل (در شرح كتاب الروضة البهيّة فى شرح اللمعة الدمشقيّة) ؛
2. الرسالة المبصرة فى أحوال أبى بصير (به ضميمه جلد يازدهم قاموس الرجال چاپ شده) ؛
3. قضاء أمير المؤمنين على بن أبى طالب عليه السلام ؛
4. جوامع أحوال الأئمة عليهم السلام ، (چاپ شده به ضميمه جلد يازدهم قاموس الرجال) ؛
5. رسالة سهو النبى صلى الله عليه و آله (چاپ شده به ضميمه جلد يازدهم قاموس الرجال) ؛
6. الأوائل (كه در آن، نخستين ها در موضوعات مختلف ، معرّفى شده اند) ؛
7. البدائع (حاوى حكايت هاى شگفت انگيز و نكات ادبى در زبان عربى) ؛
8 . آيات بيّنات فى حقيقة المنامات ؛
9. الأربعين حديثا ؛
10. بهج الصباغة فى شرح نهج البلاغة (شرح موضوعى نهج البلاغه در چهارده جلد)؛
11. قاموس الرجال (شرح تنقيح المقال ، در چهارده جلد) ؛
12. الأخبار الدخيلة (كه يك جلد اصلى و سه جلد به عنوان مستدرك به چاپ رسيده است) ؛
13. نوادر الأخبار و جواهر الآثار.

مرورى بر «قاموس الرجال»

اين كتاب از جمله آثار رجالى معاصر است كه هدف اصلى از تدوين آن، تعليق و نقد كتاب تنقيح المقال مرحوم مامقانى بوده است . خود مؤلّف ، در مقدّمه اين كتاب با بيانى صريح و گزنده ، چنين آورده است :
فإنّ كتاب رجال العلّامّة المامقانى؛ و إن كان أحسن ما صنّف فى بابه، استقصاءا للمدارك و الأقوال و أتقن ما ألّف فى فنّه إحصاءً لنقل عبارات علماء الرجال، إلّا أنّ فيه تطويلات بلاطائل كَ ... و فيه اشتباهات عجيبة وإلتباسات غريبة، منها... ، و له تخليطات و تناقضات كَ ... ، فيه نواقص و معايب كَ ... .
با اين كه كتاب علّامه مامقانى رحمه الله بهترين تأليف در اين باب بوده، چرا كه مدارك و گفته هاى رجاليان را گلچين نموده و دقّت فراوانى در اين فن در نقل عبارت هاى علماى رجال نموده است ، ليكن در اين كتاب ، زياده گويى هاى بى فايده ، مثل... ، و اشتباهات عجيب ، مثل... ، و در هم ريختگى و تناقضات ، مثل... ، و نواقص و معايبى ، مثل... ، يافت مى شود .
علّامه براى هر يك از اين ادّعاهاى خود ، نمونه هايى را ذكر كرده است.
اين مجموعه چهارده جلدى كه يازده جلد آن ، متن اصلى و سه جلد ديگرش ملحقات است ، حاوى نام و توصيف همه كسانى است كه درباره آنها در كتاب ها مدح يا ذمّى وارد شده است، مگر بعضى از مهملين كه فايده اى در بيان احوال آنها نبوده است . بنا بر اين، به نظر مؤلّف، رجوع به اين كتاب ، ما را از رجوع به ديگر اصول رجالى بى نياز مى كند.
مؤلّف ، در ابتداى كتاب ، قبل از شروع به ذكر رجاليان و مدح و ذمّ آنها ، نكاتى را كه بعضا بسيار قابل توجّه است، در 28 بخش ، متذكّر شده كه عنوان «فصل» بر آنها نهاده است. اكنون به بعضى از مطالب و عناوين اين فصول ، اشاره مى گردد :
در فصل سوم آمده است : همان طور كه در مانند «محمّد بن على بن الحسين بن موسى بن بابَوَيه» ، نسبت دادن وى به پدرش صحيح است، نسبت دادن او به جدّ اعلايش ، يعنى «بابَوَيه» نيز صحيح است ؛ چون نام او (بابَوَيه) خاص است ؛ امّا نسبت دادن وى به جدّش «حسين» يا پدر جدّش «موسى» ، درست نيست.
در فصل هشتم آمده است : هر چيز كه در ابتدايش كلمه «أب» باشد، جزء كنيه محسوب نمى گردد ؛ بلكه بايد مضاف اليهِ «أب» ، انسان باشد و مواردى مثل «أبا السفاتج» يا «أبو الأكراد» ، از القاب به حساب مى آيند.
فصل پانزدهم نيز درباره لفظ «شيعى» در قول اهل سنّت است كه علّامه معتقد است از نظر اهل سنّت ، مفهوم اين لفظ ، اعم از شيعيان امامى است، چون هم شامل رافضيان و هم غاليان مى شود . مثلاً درباره حاكم نيشابورى ، از ذهبى چنين نقل مى كند :
امّا اين كه از دشمنى با على به دور است، بسيار واضح است ؛ امّا شيخين را تعظيم مى كند . پس او شيعى است ، نه رافضى .
مؤلّف ، در فصل شانزدهم، به معرّفى هر يك از منابع چهارگانه اصلى رجالى پرداخته است و در فصل هفدهم، فرق هاى ميان منابع اصلى اين فن را بيان كرده و در فصل بيستم ، به ميزان اعتبار هر يك از منابع رجالى پرداخته است .
اينك ، فهرستى از كتب رجالى معاصر ، ارائه مى گردد :

  • نام منبع :
    تاريخ حديث شيعه از آغاز سده چهاردهم هجري تا امروز
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1387
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 66731
صفحه از 316
پرینت  ارسال به