فصل چهارم : فعاليت هاى حديثى
تدوين معجم ها و فهرست هاى حديثى
معجم ، واژه اى عربى و مصدر ميمى از باب افعال ، به معناى برطرف شدن ابهام از يك لغت و نقطه دار شدن حروف آن است ۱ و چون با نقطه گذارى رفع ابهام و اشتباه مى شود، لذا حروف منقوط را معجم گويند. از طرف ديگر ، همه حروف تهجّى را معجم خوانده اند، چون همان گونه كه با نقطه دفعِ اشتباه مى شود، با عدم نقطه نيز ازاله شبهه مى گردد. ۲
در اصطلاح، كتاب هاى معجم را مترادفِ : فرهنگ الفبايى، كتاب لغت، قاموس و... مى شناسند ؛ امّا معاجم يا فهارس حديثى، به كتاب هايى اطلاق مى شود كه احاديث در آنها بر اساس : مشايخ حديث، شهرها، يا حروف تهجّى ، مرتّب شده باشند. ۳
مشهورترين معاجم در ميان اهل سنّت، المعجم الكبير، المعجم الوسيط و المعجم الصغير طَبَرانى است ۴ و در ميان شيعه ، از قدما كتاب مهمّى در اين زمينه يافت نشده است ؛ امّا در دهه هاى اخير ، آثارى چون: سفينة البحار شيخ عباس قمّى و مستدرك سفينة البحار شيخ على نمازى نگاشته شده و اخيرا نيز معاجم مفصّلى از كتب حديثى شيعه تهيّه گرديده است كه ذيلاً به معرّفى آنها خواهيم پرداخت :