محدوده زندگى حيوانى فراتر بگذارند و در عالم معنويت به طَيَران در آيند ؛ چه اين كه ، سرگرمى به خور و خواب و خشم و شهوت ، و به فراتر از آنها نپرداختن ، سبب مى شود كه انسان ، در وجه مشترك با حيوان ، اسير بماند و به شَغَب و جهل و ظلمت ، گرفتار آيد و از كمالات انسانى و بهشت الهى محروم شده ، سزاوار آتش گردد.
إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّــلِحَـتِ جَنَّـتٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَـرُ وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَـمُ وَ النَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ . ۱
خداوند ، كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، در باغ هايى كه زير [درختان] آنها نهرها روان است ، در مى آورد ، حال آن كه كسانى كه كافر شده اند ، [در ظاهر] بهره مى برند و همان گونه كه چارپايان مى خورند ، مى خورند ، و جايگاه آنان ، آتش است.
پيامبر اكرم و ائمه اطهار نيز در راستاى آموزش هاى قرآنى به بيدارى عقل ها و فطرت هاى دست نخورده انسان ها پرداخته اند و همان طور كه به بيان احكام فرعى اسلام ، توجّه داشته اند ، زمينه ايمان و اعتقاد به اصول دين را در آنان ، فراهم كرده و معارف الهى را براى انسان هاى حقيقت جو ، بيان نموده اند. بخش اصول كتاب الكافى و قسمت هاى بسيارى از بحار الأنوار و ديگر كتاب هاى حديث ، شاهد اين مطلب است.
2 . آداب
علّامه سيد محمّد حسين طباطبايى ، در تعريف ادب مى گويد :
بنا بر آنچه از معناى آن (ادب) استفاده مى شود ، هيئت زيبا و پسنديده اى است كه طبع و سليقه چنين سزاوار مى داند كه عمل انسان بر طبق آن هيئت انجام شود ؛ چه آن عمل ، مشروع دينى باشد (مانند دعا و امثال آن) ، چه مشروع عقلى باشد (مانند ديدار دوستان). به عبارت ديگر ، ادب ، عبارت است از ظرافت عمل و