27
تاريخ حديث شيعه در سده هاي دوازدهم و سيزدهم هجري

فضيل عيّاض نسبت داده اند. ۱
سيّد حيدر آملى ، معتقد است كه تصوّف و تشيّع ، مأخذ و مشربشان يكى است كه همان قول خداى تعالى و رسول صلى الله عليه و آله و ائمه معصوم عليهم السلام است ، با اين تفاوت كه صوفيان ، اصول دين را به حَسَب باطن ، از لحاظ طريقت از ائمه عليهم السلام گرفته اند و شيعه ،آن اصول را به حَسَب ظاهر ، يعنى از لحاظ شريعت ، از امامان خويش عليهم السلام دريافت كرده اند. ۲
شهيد مرتضى مطهرّى ، در كتاب خدمات متقابل اسلام و ايران ، عرفان و تصوّف را به عنوان يك مدخل ، مورد بحث قرار مى دهد. وى ، عرفان و تصوّف را يكى از علومى كه در دامان فرهنگ اسلامى زاده شده ، معرّفى مى كند و با ذكر دو بخش نظرى و عملى براى عرفان ، سه ديدگاه را درباره عرفان بيان مى كند كه صاحبان دو ديدگاه (گروهى از فقها و محدّثان اسلامى و گروهى از متجدّدان عصر حاضر) هر يك با انگيزه اى ، معتقدند عرفان با اسلام در مخالفت و تضاد است.
گروه سوم ، ضمن پذيرفتن انحرافات و بدعت هاى فراوان در فرقه عرفان و تصوّف كه با قرآن و سنّت معتبر ، موافق نيست ، عارفان را ضدّ اسلام نمى دانند و معتقدند اشتباهات عرفا ، مانند اشتباهات ساير طبقات فرهنگى مانند: متكلّمان ، فيلسوفان ، مفسّران و فقيهان ، از روى سوء نيّت نبوده است.
شهيد مطهّرى ، پس از بيان نظرياتى درباره منشأ و خاستگاه عرفان و تصوّف ، تاريخچه مختصرى براى آن تا پايان قرن نهم هجرى ذكر مى كند و معتقد است كه تصوّف رسمى ايران پس از قرن نهم ، بيشتر غرق در آداب و ظواهر و احيانا بدعت هايى كه ايجاد كرده ، مى شود. ۳

1.اين چند مورد از: شرح اصطلاحات تصوّف (ج ، ص ۵۲۱ ـ ۵۴۶) نقل گرديد. براى اطّلاع بيشتر درباره تحوّلات تصوّف در دوره هاى مختلف نيز ، رك: همان ، ج ۱ ، مقدّمه ، صفحه يكصد و بيست و دو.

2.شرح اصطلاخات تصوّف ، ج ۱ ، ص ۴۵ (به نقل از : جامع الأسرار سيد حيدر آملى) .

3.رك : خدمات متقابل اسلام و ايران ، ص ۵۴۳ ـ ۵۷۳ .


تاريخ حديث شيعه در سده هاي دوازدهم و سيزدهم هجري
26

مى دهد كه: «رأيتُ ربّى ليلة المعراج على صورة شابّ أمرَدٍ».۱
احتجاج امام صادق عليه السلام با گروهى از صوفيه در باب لزوم طلب رزق نيز گواه روشنى بر انحراف و اعوجاج فكرى ، دستِ كم در ميان عدّه اى از اين افراد و استفاده نادرست آنان از آيات و روايات است. ۲
نكته جالب ديگر اين كه صوفيان ، در منابر و مجالس خود ،بسيارى از گفته هاى امامان معصوم عليهم السلام را مورد تفسير و تأويل قرار مى دادند ؛ امّا آن گفته ها و اخبار را به مشايخ خود نسبت مى دادند. برخى در توجيه اين نسبت هاى دروغ گفته اند: اين كار ، از باب تقيّه و كتمان اسرار و براى در امان ماندن آنان از شرّ تكفير و انتساب به بدعت و گرفتارى هاى ديگر بوده است.
در اين جا چند مورد از احاديثى كه به مشايخ صوفيه نسبت داده اند ، آورده مى شود:
ـ «سلونى قبل أن تفقدونى» . حديث از امام على عليه السلام است كه به مالك دينار ، نسبت داده اند. ۳
ـ «لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا» . اين حديث نيز از امام على عليه السلام است كه به سهل بن عبد اللّه شوشترى نسبت داده اند.
ـ «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» . از پيامبر صلى الله عليه و آله و امام على عليه السلام روايت شده كه به جنيد ، نسبت داده شده است. ۴
ـ «أحقّ الناس بالرضا عن البدا أهل المعرفة». از امام صادق عليه السلام است ، ۵ امّا آن را به

1.همان جا (به نقل از:تمهيدات ، عين القضاة ، ص ۳۲۱).

2.الكافى ، ج ۵ ، ص ۶۵ ـ ۷۰ (كتاب المعيشة).

3.حلية الأولياء ، ج ۷ ، ص ۵۸ .

4.امالى پير هرات ، ص ۵۴۶.

5.الكافى ، ج ۲ ، ص ۶۲ .

  • نام منبع :
    تاريخ حديث شيعه در سده هاي دوازدهم و سيزدهم هجري
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 79688
صفحه از 407
پرینت  ارسال به