1231ق ، از نگارش آن ، فارغ شده است. ۱
ـ الردّ على الصوفية ، به فارسى ، از سيّد دلدار على بن محمّد معين نقوى نصيرآبادى (م1235 ق). ۲
ـ ارشاد المنصفين و الزام الملحدين الردّ على الصوفية المبدعين ، از ملّا محمّد كاظم بن محمّد شريف هزار جريبى حائرى (از شاگردان وحيد بهبهانى) (م بين 1232 ـ 1238ق). ۳
ـ رسالة فى ردّ الصوفية ، از ملّا محمّد باقر بن مهدى حائرى كه در سال 1258 ق ، از نگارش آن ، فراغت يافته است. ۴
ـ تنبية الغافلين و ايقاظ الراقدين ، در ردّ صوفيه ، از آقا محمود بن محمّد على كرمانشاهى ، ساكن تهران (م 1269 ق). ۵
پديده تصوّف كه با ظهور حكومت صفويان (منسوب به شيخ صفى الدين اردبيلى) ، جايگاه ويژه اى يافت ، به تدريج در اثر عوامل مختلف ، از جمله بى اعتنايى و رفتار تحقيرآميز شاه عبّاس نسبت به طبقه صوفيه و مبارزه دانشمندان شيعه ، بخصوص علّامه مجلسى دوم با آن ، كم كم اعتبار و اهمّيت خود را از دست داد و سرانجام در آغاز قرن دوازدهم ، به فرمان شاه سلطان حسين صفوى ،«تكيه فيض» ويران شد ، درويشان از شهر رانده شدند و فعّاليت صوفيان در اصفهان ، متوقّف گرديد.
بنا به اظهار برخى محققّان ، پس از زوال حكومت صفويه ، خطّ فكرى صوفيه