31
تاريخ حديث شيعه در سده هاي دوازدهم و سيزدهم هجري

سپس ناصرالدين شاه قاجار ، مورد حمايت بودند. ۱

2 و 3 . اخباريگرى و اصوليگرى

علاوه بر صوفيگرى ، دو جريان فرهنگى عمده اخباريگرى و اصوليگرى نيز در قرن هاى دوازدهم و سيزدهم با يكديگر در ستيز و رويارويى شديد بودند كه به اختصار به آنها مى پردازيم.
برخى از محقّقان ، آغاز پيدايش اخباريگرى را در قرن يازدهم هجرى مى دانند و حساب اخباريان را از محدّثان متقدّم ، جدا مى كنند و مى گويند كه آنان ، مكتبى با اصول مشخّص نداشتند و چنين سرسخت با اجتهاد ، مخالفت نكردند. ۲
عدّه اى نيز اخباريگرى را به سه مرحله تقسيم مى كنند:

مرحله اوّل: اخباريه متقدّم

اين مرحله ، شامل محدّثان دوره متقدّم است ، با اين توضيح كه قدماى اخباريان كه اصحاب حديث و اهل اخبار ناميده مى شدند ، هم در اهل سنّت و هم در شيعه وجود داشتند و در كتب رجال به احوال برخى از آنان اشاره شده است. براى مثال ، در مورد احمد بن محمّد بن خالد برقى آمده است:
إنّه كان ثقة فى نفسه غير أنّه أكثر الرواية عن الضعفاء و اعتمد المراسيل ، و كان لا يبالى عمّن أخذ على طريقة أهل الأخبار.
و در مورد محمّد بن زكريا آمده است:
إنّه وجها من وجوه أصحابنا بالبصرة و كان أخباريا واسع العلم... . ۳
شيخ مفيد نيز در وصف آنان مى گويد:

1.موضع تشيّع در برابر تصوّف ، ص ۳۸۰.

2.ده گفتار ، ص ۱۰۳ .

3.مصادر الإستنباط بين الأصوليين و الاخباريين ، ص ۵۱ ـ ۵۲ .


تاريخ حديث شيعه در سده هاي دوازدهم و سيزدهم هجري
30

در ايران نيز زايل گرديد و تا سال 1190 يا 1194 ق ، از دراويش و طريقه آنان ، اسم و رسمى باقى نماند. در اين زمان ، شاه عليرضا دكنى (دوازدهمين قطب بعد از شاه نعمة اللّه ولى) دو نفر از دست پروردگان خود را براى احياى رسوم صوفيه از هند به ايران فرستاد و آنان با به راه انداختن جنب و جوش در شهرهاى ايران ، تصوّف را حيات دوباره اى بخشيدند. ۱
اكثر فقهاى اين دوره نيز مانند اواخر دوران صفوى ، در مخالفت با صوفيگرى ، هم داستان بودند. بخصوص فقيه مبارز اين عصر ، آقا محمّد على كرمانشاهى (م1216 ق) كه پس از پدرش وحيد بهبهانى ، مرجع بزرگ و صاحب نفوذ ايران بود. وى كتاب خيراتيه را در ابطال طريقه صوفيه نوشت و باعث شد تا تعدادى از سران صوفيه تبعيد شوند و معصومعلى شاه ، اعدام شود. ۲
از ديگر فقهاى بزرگ اين دوره ، ميرزاى قمى (م1231ق) و هم عصر فتحعلى شاه قاجار است كه او نيز در مبارزه با صوفيه ، شدّت بسيار به خرج داد و سران صوفيه را با تير طعن و لعن خود ، مورد اصابت قرار داد. از جمله تأليفات او در اين زمينه ، جامع الشتات فى أجوبة السؤلات است كه بخشى از آن ، رد صوفيه و طعن به برخى از مشايخ آنان (مانند: بايزيد ، ملّاى رومى ، محيى الدين و...) است. ۳ وى رساله الردّ على الصوفية و الغلاة را نيز به رشته تحرير درآورد.
تهديد و فشار نسبت به صوفيه ، در اين دوره به اوج خود رسيد؛ امّا با روى كار آمدن محمّد شاه قاجار (1250 ق) و صدارت ميرزا آقاسى ، در حكومت او دوباره اوضاع دگرگون شد و صوفيان ، مورد توجّه ويژه قرار گرفتند و در دوره محمّد شاه و

1.موضع تشيع در برابر تصوف ، ص ۳۷۶ ـ ۳۷۷ ؛ از كوى صوفيان تا حضور عارفان ، ص ۳۶۷ .

2.وحيد بهبهانى ، ۳۱۲ ـ ۳۱۳.

3.الذريعة ، ج ۵ ، ص ۵۹ (ش ۲۲۱).

  • نام منبع :
    تاريخ حديث شيعه در سده هاي دوازدهم و سيزدهم هجري
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 79260
صفحه از 407
پرینت  ارسال به