اصحاب اخبارى ما ساده و كُند ذهن و از زيركى كم بهره اند و درباره آنچه از احاديث كه مى شنوند ، به طور سطحى برخورد مى كنند و سند آنها را مورد بررسى قرار نمى دهند... . ۱
برخى ، اين مرحله از نگرش اخبارى را ، سطحى از تفكّر فقهى مى دانند ، نه يك جهتگيرى خاص كه مسلك ويژه اى در استنباط دارد. ۲
مرحله دوم: اخباريه جديد
اين مرحله از اخباريگرى ، در اوايل قرن يازدهم به وسيله ملّا محمّد امين استرآبادى (م 1036) آغاز شد. شيخ يوسف بحرانى ، درباره او مى گويد:
او اولين كسى است كه باب طعن و بدگويى نسبت به مجتهدان را گشود و تقسيم بندى اخبارى و مجتهد را به وجود آورد. ۳
علّامه محمّد رضا مظفّر كه اين مرحله را ورود «اخباريه جديد» مى نامد ، در بيان بازتاب اين حركت مى گويد:
عكس العمل آن ، اين است كه مردم ، يكسره از اعتماد به عقل و تفكّر فلسفى روى مى گردانند و در هر چيزى راه تعبد به ظواهر شرع (به معناى اكتفا كردن به اخبارى كه در كتاب هاى مورد وثوق ، وارد شده است) را در پيش مى گيرند ، آن هم با جمود بر ظواهر آن اخبار. ۴
تفكّر اخبارى ، از دهه چهارم قرن يازدهم ، در نجف و ساير مراكز علمى بين النهرين نفوذ كرد و به زودى بسيارى از عالمان اصولى را تحت تأثير خود قرار داد و مورد پيروى بيشتر فقهاى آن ديار ، قرار گرفت. در ايران نيز از اواسط قرن يازدهم ،