البته با وجود چنين نگرش ملايمى از سوى شيخ يوسف بحرانى ، دانشمندانى مانند: ميرزا محمّد اخبارى (م1231 ق) در ناسزاگويى نسبت به مجتهدان و مخالفت با اجتهاد ، از هيچ كوششى فروگذار نمى كردند و سرانجام نيز جان خود و فرزندانشان را در اين راه از دست دادند.
اختلافات اصوليان و اخباريان
از مسائل قابل توجّه ، اختلافات اخباريان و اصوليان و مبارزه شديد اين دو گروه با يكديگر است كه از اواخر قرن يازدهم ، نمايان گرديد.
گرايش اخبارى ، روش اجتهاد و تفكّر تعقّلى و تحليلى را در فقه شيعى محكوم مى نمود و به پيروى از ظاهر احاديث مذهبى دعوت مى كرد. ملّا محمّد امين استرآبادى ، در كتاب الفوائد المدنية ، با استدلالاتى حجّيت عقل را براى كشف حقايق ، مورد ترديد قرار داد و اصول فقه شيعى را كه بر اساس استدلالات و تحليل عقلى بنا گرديده است ، به شدّت رد كرد و منطق ارسطويى را كه اساس اجتهاد و استدلالات و فقهاى اصولى است ، بى اعتبار شمرد. مى توان گفت كه مهم ترين اختلاف ميان دو گرايش اخبارى و اصولى در فقه شيعه ، همين مسئله اعتبار يا عدم اعتبار عقل در مباحث مذهبى بود. ۱
براى اخباريان و اصوليان ، اختلافات فراوانى برشمرده اند كه بسيارى از آنها با يكديگر قابل جمع است و در عمل نيز در دوره هاى بعد ، اين دو جريان تا حدّ زيادى به هم نزديك شدند. برخى از اختلافات عمده اين دو مشرب فكرى به قرار زير است:
1. اصوليان ، اجتهاد را واجب عينى يا تخييرى مى دانند و اخباريان ، آن را حرام و اخذ روايت از معصوم عليه السلام را واجب مى دانند.