اين اختلافات ، هر يك از دو گروه را به مبارزه شديد با طرف مقابل ، وا داشته بود و كار را در مواردى به سبّ و شتم و لعن و تكفير ، رسانده بود تا اين كه ملّا محمّد باقر بن محمّد اكمل ، وحيد بهبهانى (م1206 ق) ، براى مبارزه جدّى با اخباريگرى و دفاع از اجتهاد اصولى به كربلا ـ كه مركز اخباريان بود ـ رفت ۱ و در آن جا ، از يك سو با برپا كردن تدريس اصول ، و از سوى ديگر ، با مناظره هاى پياپى با اخباريان ، بخصوص با شيخ يوسف بحرانى ـ كه در آن زمان ، رئيس اخباريان بود ـ مبارزه خود را شدّت بخشيد ، تا اين كه در اين مبارزه ، پيروز گرديد و چنان كه در سطور پيش اشاره شد ، مناقشات او سبب شد شيخ يوسف بحرانى ، از تعصّب نسبت به آراى خود ، عدول كند و در زمره اخباريان معتدل در آيد. ۲
شيخ يوسف بحرانى ، كه از عظمت روحى خاصّى برخوردار بود ، در برابر برخوردهاى شديد وحيد بهبهانى ، از جمله ممنوع كردن شركت در درس و نماز او ، با ملايمت و مهربانى برخورد كرد و در عين شهرت و محبوبيت فراوان ، مقابله به مثل نكرد ، بلكه به رشد وحيد ، كمك مى نمود و چنان كه گذشت ، نقش او در كاهش اختلافات اين دو جريان ،بسيار مؤثّر بود . حتّى در پيروزى وحيد بهبهانى نيز نبايد نقش او را ناديده گرفت.
نگارش ردّيه بر اخباريگرى
پس از شكست خوردن اخباريان از وحيد بهبهانى و افتادن گوى به دست دانشمندان اصولى ، در اواخر قرن دوازدهم و اوايل قرن سيزدهم ، شاهد نگارش ردّيه هاى متعدّد بر اخباريان هستيم. ۳ خود وحيد بهبهانى ، كتاب الاجتهاد و الأخبار را در ردّ اخباريه و
1.تاريخ علم اصول از نگاه شهيد صدر ، ص ۱۲۵.
2.موسوعة طبقات الفقهاء ، ج ۱۲ ، ص ۳۲۳. نيز ، رك: تاريخ علم اصول از نگاه شهيد صدر ، ص ۱۲۵.
3.البته پيش از اين زمان نيز اخباريه ، كم و بيش ، مخالفانى نيز داشت و برخى دانشمندان در ردّ آنها كتاب مى نوشتند. از آن جمله است: تقويم الايمان و تحقيق الايقان ، از محمّد باقر بن اسماعيل حسينى خاتون آبادى (م۱۱۲۷ ق) ، معروف به مدرّس ، از دانشمندان معاصر شاه سليمان صفوى. اين كتاب در دو مجلّد و يك خاتمه ، تدوين گرديده كه در بخشى از آن ، به ردّ شبهات اخباريان خراسان مى پردازد (فهرست نسخ خطّى كتاب خانه آستان قدس رضوى ، ج ۱۴ ، ص ۱۵۳).