49
تاريخ حديث شيعه در سده هاي دوازدهم و سيزدهم هجري

نمى توان به صورت قاطع ، چنين حكمى را صادر كرد و شيخ احمد احسايى را با چنان جايگاه والايى ، در انحرافات برخى از شاگردان يا مدّعيان طرفدارى از وى ، شريك دانست ، بخصوص ، با توجّه به داورى هاى بزرگانى نظير فقيه نامدار حاج محمّد ابراهيم كلباسى درباره شيخ ، آن جا كه مى گويد:
منسوب داشتن شيخ به برخى امور ناشايست ، بويژه از جانب كسانى كه به مطالب و اصطلاحات او وقوفى ندارند ، جرئت زيادى مى طلبد. ۱
البته افرادى مانند آقاى مدرّسى چهاردهى نيز درباره او چنين اظهار نظر كرده اند كه:
روح آن مرد بزرگ ، از چنين توطئه هايى منزّه بوده است ؛ ولى آن شيوه ، اين انحراف را طبعا به وجود آورد. ۲
و خلاصه پاره اى قرينه ها بيانگر آن است كه دستِ كم شيوه بيان مطالب توسط شيخ احمد و شاگردش رشتى در ايجاد زمينه انحراف ، بى تأثير نبوده است. از جمله آن قرينه ها اين است كه نخستين كسانى كه به باب گرويدند و هسته مبلّغان بابيگيرى را تشكيل دادند ، جملگى از پيروان شيخيه و جزو شاگردان شيخ احمد احسايى و سيّد كاظم رشتى بودند.
جريان بابيه ، منسوب به سيّد على محمّد شيرازى (1235 ـ 1266 ق) است. وى فرزند سيّد محمّد رضا بزّاز است. پدرش در كودكىِ وى ، وفات نمود و او تحت سرپرستى دايى خود ، حاج سيد على به شغل پدرش مشغول شد.
تحصيلات مقدّماتى على محمّد در شيراز ، نزد شيخ عابد معلّم بود. پس از آن به بوشهر رفت و در آن جا به تجارت پرداخت و به علّت دانستن پاره اى ادعيه و اوراد و اذكار در نزد عموم به «سيّد ذكر» معروف شد . وى پس از مدّتى توقّف

1.دائرة المعارف اسلامى ، ج ۳ ، ص ۶۶۴.

2.خاتميت،ص ۲۵.


تاريخ حديث شيعه در سده هاي دوازدهم و سيزدهم هجري
48

آن اشاره دارد. او در شرح القصيدة ، آسمان را داراى 22 محلّه مى داند كه در وسط محلّه بيست و دوم ، 160 كوچه را نام مى برد و نام و نشان هر كوچه را با اسامى عجيب و غريب ، ياد مى كند. به اعتقاد برخى ، اين اثر ، شبيه رسالة الغفران ابوالعلاى معرّى و كمدى الهى دانته است. نقل است كه وقتى اين شرح را براى پاشا عبد الباقى خواندند ، گفت: «خدا مى داند كه آنچه سيّد گفته ، خارج از منظور و خيالات شعرى من است».
پس از درگذشت سيّد كاظم رشتى در سال 1259 يا 1263 ق ، در ميان شاگردان وى ، بر سرِ جانشينى او اختلاف پديد آمد و افرادى چند ، هر يك خود را سزاوار جانشينى وى معرّفى كردند. از آن جمله مى توان افراد زير را نام برد:
محمّد كريم خان كرمانى (1225 ـ 1288 ق) كه در كرمان به سر مى برد.
ميرزا محمّد مامقانى (حجّة الاسلام نيّر) (م1269 ق) كه در آذربايجان ، به تبليغ آراى شيخ احمد احسايى پرداخت.
ميرزا محمّد باقر اسكويى (1230 ـ 1301 ق) كه وى نيز پس از درگذشت سيّد كاظم ، ادّعاى جانشينى وى نمود. فرزندان او كه از مراجع شيخيه اند ، به «احقاقى» معروف اند. ۱
سيّد كاظم ، به قدرى موضوع شيعه كامل را بزرگ جلوه داد و درباره آن سخن گفت و به طور تلويحى ، خود را حائز آن مقام جلوه داد كه بر همين پايه ، مريدان بسيارى گرد آورد و بذر انحراف را در وجود شاگردان خود ، از جمله محمّد كريم خان كرمانى و سيّد على محمّد باب ، كاشت و آنان را براى ادّعاهاى بزرگ ، آماده نمود.
به اعتقاد برخى ، جريان بابيه كه در نيمه دوم قرن سيزدهم ظاهر شد ، محصول افكار و تعليمات شيخ احسايى و سيّد كاظم رشتى است ، امّا حق اين است كه

1.رك: فرهنگ فرق اسلامى ، ص ۲۶۷ ـ ۲۷۰.

  • نام منبع :
    تاريخ حديث شيعه در سده هاي دوازدهم و سيزدهم هجري
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 76881
صفحه از 407
پرینت  ارسال به