53
تاريخ حديث شيعه در سده هاي دوازدهم و سيزدهم هجري

حضرت امام رضا عليه السلام طرح شد. «قال مأمون: ما الدليل على خلافة جدّك على بن ابى طالب عليه السلام ؟ قال: آية أنفسنا ، قال : لولا نسائنا ، قال: لولا أبنائنا! فسكت مأمون».
باب گفت: «اين ، حديث نيست».
عالمان مجلس گفتند: حديث است.
نظام العلما گفت: «گرفتيم حديث نيست. آخر مقالتى از عرب است. معنى آن به فارسى بگوى».
باب ، همچنان مهلت طلبيد.
نظام العلما گفت: «شرح اين حديث كن كه مى فرمايد: لعن اللّه العيون فإنّها ظلمت العين الواحدة ».
باب ، باز لَختى سر فرو كرد و گفت: اكنون چيزى ندانم. آن گاه ، سر بر آورد و گفت: «مگر ندانسته ايد كه من ، مرتجلاً خطبه فصيح همى گويم و نويسم و برخواند: الحمد للّه الذى رفع السموات و الارض...» و اين جمله را به فتح تا و كسر ضاد خواند!
ولى عهد كه در مجلس حاضر بود ، گفت:

«و ما بتا و ألف قد جمعايكسر فى النصب و فى الجرّ معا» .
آن گاه ، رو به باب كرد و گفت: «اين سخنان بيهوده تا چند ، و مردم عامّه را تا چه اغوا كنى و به ضلالت افكنى و چرا خويش را صاحب الأمر خوانى؟ ائمه ما عليهم السلام ، آن هنگام كه به حكمت هاى يزدانى بايد مظلوم باشند ، همچنان ، صابر و شاكر بودند و يك يك ، به دست بنى اميّه و بنى عبّاس ، شهيد شدند و اگر صاحب الأمر ، همى خواست مظلوم و مغلوب باشد ، غيبت اختيار نمى فرمود.
اين غيبت از بهر آن است كه چون ظاهر شود ، معجزه تمام انبيا با او باشد و بنمايد


تاريخ حديث شيعه در سده هاي دوازدهم و سيزدهم هجري
52

كرده اند؟» .
باب گفت: «اين نام ، مردمان بر من نبسته اند؛ بلكه خداى ، مرا بدين نام خواند . همانا من باب علمم».
بنا به نقل ديگر ، وقتى يكى از عالمان مجلس پرسيد: «باب چه معنى دارد؟» ، جواب داد : «كلام شريف أنا مدينة العلم و على بابها را چگونه فهميديد؟» .
نظام العلما گفت: «نيكو گفتى . امير المؤمنين على عليه السلام كه باب علم بود ، سلونى قبل أن تفقدونى مى فرمود و از طبقات زمين و صفحات آسمان ها ، اگر كسى پرسشى مى كرد ، بر حسب آرزو جواب مى گرفت. اكنون تو باب علمى . مشكلات خويش را در علوم ، با تو عرضه خواهم داشت. نخست از علم طب ، سؤالى كنم».
باب گفت: «من طب نخوانده ام».
نظام العلما گفت: «از علم دين ، پرسشى كنم و علم دين ، بى فهم قرآن و حديث ، نتوان دانست و فهم قرآن ، بى علم نحو و صرف و معانى و بيان و... نشود». آن گاه ، سؤالى از علم صرف ، طرح كرد.
باب پاسخ داد: «علم صرف ، در كودكى تلمّذ كرده ام و اينك در نزد من حاضر نيست».
آن گاه وى از تفسير آيه اى از قرآن و تركيب نحوى آن و شأن نزول سوره كوثر سؤال كرد ، كه باب به فكر فرو رفت و مهلت خواست.
نظام العلما باز پرسيد: «معنى اين حديث بگوى كه در ميان خليفه عبّاسى با

  • نام منبع :
    تاريخ حديث شيعه در سده هاي دوازدهم و سيزدهم هجري
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 79406
صفحه از 407
پرینت  ارسال به